tag:blogger.com,1999:blog-854570369285798692018-03-06T13:19:27.814+03:30

Follywood Joker

اعتبار مطالب این وبلاگ (شامل سوتی ها، جاش دانیل برای رفیقش مرده می خونه دانستنی ها، بیوگرافی ها، تحلیل ها، نقل قول ها و سایر مطالب راجع بـه فیلم و سینما) بـه صورت مادام‌العمر تضمـین شده است. جاش دانیل برای رفیقش مرده می خونه بعد خودتون رو از لذت خوندن مطالب قبلی محروم نکنین.

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.comBlogger50125tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-72298057839196349052011-01-19T01:02:00.009+03:302011-01-19T01:23:13.281+03:30

لورا لینی گرافی

<div style="text-align: جاش دانیل برای رفیقش مرده می خونه center;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://2.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/TTYHQlZ_93I/AAAAAAAAAVY/Bb7o01aJrKE/s1600/Laura%2BLinney%2B-%2B1964.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 244px; height: 320px;" src="http://2.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/TTYHQlZ_93I/AAAAAAAAAVY/Bb7o01aJrKE/s320/Laura%2BLinney%2B-%2B1964.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0001473/"><span style="font-weight: bold;">Laura Linney - 1964</span></a><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br />لورا لجیت لینی (بازیگر)<br />متولد 5 / فوریـه / 1964 (16 / بهمن / 1342) - امریکا<br /><br />اول و مـهمتر از همـه که تا یـادمـه بگم کـه "لورا لینی" حدود 1 متر و 70 سانت قد داره.<br /><br />پدر "لورا لینی" نمایشنامـه‌نویس مشـهور "برادوی" یعنی "رامـیولوس لینی" هستش ولی مادر "لورا لینی" غیرسینمایی و پرستار هستش.<br />البته پدر و مادر "لورا لینی" وقتی اون خیلی کوچیک بوده از هم جدا شدن.<br /><br />"لورا لینی" 2 بار ازدواج کرده کـه رکورد اول‌ش درون تحمل شوهر 5 سال بوده و دومـی هم هنوز 5 سال نشده کـه ببینیم رکورد مـیزنـه یـا نـه.<br /><br />"لورا لینی" توی مدرسۀ هنرهای نمایشی "مسکو" هم درس خونده (احسنت! کار خوبی کرده!).<br /><br />"لورا لینی" گفته کـه وقتی مدرسه مـیرفته توی خوندن و نوشتن بدترین شاگرد بوده (راست مـیگه! منم شاهدم.).<br /><br />"کیلینت ایستوود" بعد از اینکه بازی "لورا لینی" رو توی فیلم "ترس اولیـه" مـیبینـه اونو به منظور نقش "کیت ویتنی" توی فیلم "قدرت محض" انتخاب مـیکنـه (دستش درد نکنـه).<br /><br />برای ایفای نقش‌ش توی فیلم "کینزی" مجبور مـیشـه حدود 9 کیلوگرم وزن‌ش رو زیـاد کنـه (یکی بیـاد ما رو هم مجبور کنـه بابا). جاش دانیل برای رفیقش مرده می خونه اونم چیجوری!؟! با خوردن شیرینی و پیراشکی (جدیداً اهالی سینما و فیلم سازی بـه جای خاک صحنـه پیراشکی مـیخورن. بمـیرم کـه با چه مشقتی کار مـیکنن.).<br /><br />"لورا لینی" یـه سگ زرد (همون برادر شغال) از نژاد "لابرادور" (منطقه‌ای اطراف "کبک" درون "کانادا") داره کـه اسمش رو گذاشته "ایلینوره دوس".<br />حتماً مـیگین "لورا لینی" این اسم رو از کجاش درآورده؟؟؟<br />خوب "ایلینوره دوس" اسم یـه بازیگر فقید ایتالیـایی هستش کـه 40 سال قبل از اینکه خانوم "لورا لینی" حتی بـه دنیـا هم بیـاد از دنیـا رفته (مـیگن پشت سر مرده حرف نزنین این اسم مرده رو مـیذاره روی سگش. اون مرحوم بدبخت حالا با چه رویی صبح‌ها از خونـه دربیـاد بره توی صف جهنم وایسه آخه؟؟؟).<br /><br />سال 2000 وقتی "لورا لینی" و دوست پسرش "اریک استولتز" مشغول بازی درون فیلم "خانـه‌ای از شادی" بودن آقای دوست پسر بـه خانوم دوست فیلم نامۀ فیلم "قلاب و نـهنگ" رو پیشنـهاد مـیده کـه خانوم دوست هم مثل آدم‌های هل سریع قبول مـیکنـه منتها بودجۀ فیلم که تا 4 سال بعد تأمـین نمـیشـه.<br /><br />یـه نکتۀ دیگه و خیلی حیـاتی درمورد فیلم "قلاب و نـهنگ" اینکه بابای "لورا لینی" و بابای کارگردان این فیلم "نوح بامبچ" (این اسم خود کارگردان فیلم هستش ها. اسم باباش "جاناتان" بوده. گفتم بگم کـه اشتباه توی تاریخ ثبت نشـه.) توی یـه جایی بـه نام "یـادو" با هم تصادف (حال کردین؟!؟ که تا فیـها خالدون خودش و خانواده‌ش رو براتون کشیدم بیرون.).<br /><br />"لورا لینی" 3 بار نامزد دریـافت جایزۀ "اسکار" به منظور بهترین بازیگر نقش اصلی زن (2 بار) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (با یـه حساب سرانگشتی مـیشـه 1 بار) شده.<br /><br />"لورا لینی" عاشق "مریل استریپ" و "پیراشکی" هستش (خوشا بـه سعادت "مریل استریپ". درون طول تاریخ کمتری هم سطح "پیراشکی" دارای اهمـیت بوده.). توی فیلم "نمایش ترومن" هم اسم شخصیتی کـه "لورا لینی" نقش‌ش رو بازی مـیکرد "مریل" بود و سعی شده بود شبیـه "مریل استریپ" گریم بشـه.<br /><br />"لورا لینی" درون 3 فیلم "جینداباین"، "پی.اس." و "یک چرخش سادۀ تقدیر" نقش همسر "گابریل برن" رو بازی کرده (مدیونی اگه فکر بد ی ها).<br /><br />"لورا لینی" زمانی معلم کودکان مبتلا بـه اوتیزم و ناشنوا بوده (این کارش قابل تقدیره. بـه افتخارش 1 دقیقه سکوت ... 1 دقیقۀ بعدی رو بلندتر سکوت کن ... بسه بابا! الان مـیریزن بـه جرم سکوت علیـه نظام مـیگیرن‌مون مـیبرن سونا جکوزی مجبور بـه استعمال مـیشیم.).<br /><br />سال 2009 "لورا لینی" سخنران جشن فارغ التحصیلی مدرسۀ "جیلارد" بود. جایی کـه خودش هم اونجا درس خونده بوده.<br /><br /><br /><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >گفته‌های شخصی لورا لینی</span><br /><br />[درمورد "جیم کری"]<br />اون طلسم عجیبی داره. اون قلب بزرگی داره، دقیقاً یـه قلب بزرگ ِ بزرگ (خوب بابا! فهمـیدیم!). انسانیت رو مـیشـه توی کارهاش دید (اه اه! بسه دیگه! حالم بد شد بابا!).<br /><br />[درمورد پدرش]<br />والدینم از هم جدا شدن و من بدون اون بزرگ شدم اما من وقت زیـادی رو باهاش گذروندم و اون تأثیر عمـیقی روی من داره.<br /><br />من خودم رو آدم مشـهور یـا ستاره نمـیدونم (بابا تواضع!).<br /><br />وقتی روزی 12-14 ساعت رو با یـه گروه فیلم سازی مـیگذرونی و از جایی بـه جای دیگه مـیری سخته کـه بتونی زندگی کنی.<br /><br />مردم واقعاً من رو نمـیشناسن (صبر کن! نمـیخواد از خودش تعریف کنـه.). اونا مطمئن نیستن من کی هستم. گاهی فکر مـیکنن "هلن هانت" هستم. گاهی هم منو با "لورا درن" اشتباه مـیگیرن.<br /><br />من مایلم فیلم های کم هزینـه بسازم (اینو واقعاً راست مـیگه. سال 2000 به منظور بازی توی فیلم "مـیتونی رو من حساب کنی" فقط 10هزار دلار دستمزد گرفته. باورتون مـیشـه؟؟؟) ولی خوب بیشتر از اونی کـه فکر مـیکردم پول درمـیارم (بده من برات بریزم‌شون دور).<br /><br />توی نقش‌های احساسی خیلی راحته کـه غم و غصه‌هات رو بریزی بیرون اما توی 90% موارد غم و غصه‌های شما متناسب با نقش‌تون نیست. به منظور من چیزی کـه اول از همـه مـهمـه داستانـه.<br /><br />یک عمر کار بهتره که تا ستارۀ راک اند رول بودن.<br /><br />[درمورد نامزدی دریـافت جایزۀ "اسکار"]<br />کاملاً رک بگم. کمکم کرد بـه کارم ادامـه بدم.<br /><br />واقعاً هرگونـه حس معنویتی کـه دارم از هنر مـیاد و یـه جورایی الهام بخش منـه (اوه! فضا معنوی شد. خلبانان ... ملوانان ...).<br /><br />فکر مـیکنم حس اجتماعی بودن و نظمـی کـه در من هست بـه خاطر بزرگ شدن توی محیط هنری همراه باانی هستش کـه عاشق و مراقب هم هستن.<br /><br />فقط دلم مـیخواد کار کنم. نوعش خیلی مـهم نیست. کار کار مـیاره.<br /><br />به همون اندازه کـه فیلم بد ِ مستقل هست، فیلم تجاری ِ بد هم هست.<br /><br />[قسمتی از سخنرانی "لورا لینی" درون جشن فارغ التحصیلی مدرسۀ "جیلارد"]<br />یـادتون باشـه، اهمـیتی نداره تو چه رشتۀ هنری‌ای کار مـیکنین، هیچ قابلیتی ارزشمندتر از بادقت گوش نیست. مخصوصاً وقتی بـه موزیک و یـا متنی گوش مـیدین. اینـها شما رو هدایت مـیکنن.<br /><br />پاهای من نسبت بـه قدم کوچیک هستن. زیـاد زمـین مـیخورم و فکر مـیکنم اگه پاهام بزرگتر بود تعادلم بهتر حفظ مـیشد.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com5tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-14892952732990682662009-05-21T09:08:00.021+04:302011-01-16T18:41:14.846+03:30

پوکر

<div style="text-align: center;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTu8EesWrI/AAAAAAAAASc/Pb3F5cnBxFI/s1600-h/00+-+Poker.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 237px; height: 320px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTu8EesWrI/AAAAAAAAASc/Pb3F5cnBxFI/s320/00+-+Poker.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-weight: bold;font-size:100%;" ><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.follywoodjoker.blogspot.com/">Follywoodjoker - 2008</a></span><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style="font-size: 100%;">تذکر: با عرض معذرت بـه دلیل ف*ی*ل*ت*ر*ی*ن*گ بلاگر عکس‌ها نمایش داده نمـیشن.<br />لطفاً از ف*ی*ل*ت*ر*ش*ک*ن استفاده کنین.</span><br /><span style="font-size:100%;"><br />چند وقت پیش یـه فیلم متوسط بـه اسم "ای خوش شانس" دید</span><span style="font-size:100%;">م</span><span style="font-size:100%;"> کـه کلاً راجع بـه بازی "پوکر" بود (یـه چی تو مایـه‌های فیلم "21" ولی از نوع پوکرش). بعد از دیدن این فیلم بود کـه به بازی "پوکر"</span><span style="font-size:100%;"> عل</span><span style="font-size:100%;">اقه‌م</span><span style="font-size:100%;">ند شدم و گشتم یـه نرم‌افزار بازی "پوکر" پیدا کردم و تا چند وقت بعد از اون چند وقت پیش باهاش مشغول بودم.</span><br /><span style="font-size:100%;">چندی نگذشته بود کـه یکی از دوستان صفحۀ "پوکر</span><span style="font-size:100%;">" توی </span><span style="font-size:100%;">سایت "فیس بوک" رو بهم معرفی کرد و همون موقع بود کـه درهای رحمت الهی بـه روی من باز شد و از آن بعد بود کـه حالی ب</span><span style="font-size:100%;">ه </span><span style="font-size:100%;">حولی.</span><br /><span style="font-size:100%;">چند وقت پیش از این کـه اندک پسی از آن پیش گذشته بود ت</span><span style="font-size:100%;">صمـیم گر</span><span style="font-size:100%;">فتم این درها رو بـه روی بقیۀ دوستان هم باز کنم.<br />پس باز مـیکنم.</span><br /><span style="font-size:100%;">از جلوی درون برو کنار بچه!</span><br /><br /><div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;">*</span><span style="font-size:100%;"> * *</span><br /></div><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;font-size:130%;" >راهنمای بازی "پوکر" (POKER)</span></span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"پوکر" یـه بازی 5 کارته هستش. بـه بازیکن‌ها 4 بار فرصت شرط بستن روی دست‌هاشون (اینجا منظور از دست مجموعۀ کارت‌های هر بازیکن درون بازی "پوکر" هستش. این رو گفتم </span><span style="font-size:100%;">تا یـه</span><span style="font-size:100%;"> </span><span style="font-size:100%;">وقت</span><span style="font-size:100%;"> با دست و پا اشتباه نگیرین.) داده مـیشـه. توی بازی "پوکر" هر بازیکنی کـه بهترین دست رو داشته باشـه برنده مـیشـه.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-size:130%;"><span style="font-weight: bold;">ترتیب دست‌ها درون بازی "پوکر"</span></span><br />نکته: قبلش این رو بگم کـه توی همۀ تصاویر پائین دس</span><span style="font-size:100%;">ت بال</span><span style="font-size:100%;">ایی</span><span style="font-size:100%;"> دست</span><span style="font-size:100%;"> بهتر هستش.<br />ترتیب دست‌ها درون بازی "پوکر" بـه صورت زیر هستش</span><span style="font-size:100%;">.</span><br /><span style="font-size:100%;">از بهترین دست بـه بدترین دست:</span><br /><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">استریت فلاش STRAIGHT FLUSH</span></span><br /><span style="font-size:100%;">همۀ کارت‌ها بـه ترتیب (یعنی با ارقام پشت سر هم) و ا</span><span style="font-size:100%;">ز</span><span style="font-size:100%;"> یک ن</span><span style="font-size:100%;">وع</span><span style="font-size:100%;"> (مثلاً همـه دل یـا خاج یـا پیک یـا خشت) باشن.</span><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTgvpUTNOI/AAAAAAAAAPE/3NTJoTHaQw0/s1600-h/01+-+Straight+Flush.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 248px; height: 124px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTgvpUTNOI/AAAAAAAAAPE/3NTJoTHaQw0/s320/01+-+Straight+Flush.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">نکته: اگه ترتیب کارت‌ها درون "استریت فلاش" بـه صورت 1</span><span style="font-size:100%;">0خال، سرباز، بی‌بی، شاه و تک‌خال (یـا آس) باشـه بـه این دست "رویـال فلاش" (ROYAL FLUSH) گفته مـیشـه کـه در حقیقت بالاتری</span><span style="font-size:100%;">ن</span><span style="font-size:100%;"> دست توی بازی "پوکر" هستش (یـه بار تو زندگیم کـه داشتم آنلاین "پوکر" بازی مـیکردم تونستم "رویـال فلاش ِ خاج (یـا گشنیز)</span><span style="font-size:100%;">" </span><span style="font-size:100%;">جو</span><span style="font-size:100%;">ر کنم اما نمـیدونم چرا سیستم یـه نفر دیگه رو برنده اعلام کرد و حدود 6-5 هزار دلار کرد تو پاچۀ من فلک‌زده. ایشاالله از </span><span style="font-size:100%;">گل</span><span style="font-size:100%;">و</span><span style="font-size:100%;">ش پائین نره. ایشاالله زقوم (نمـیدونم درست نوشتم یـا نـه چون که تا حالا نخوردم!) بشـه از 7 ش بزنـه بیرون. ایشاالله پولش رو توی بورس تهران سرمایـه‌گذاری کنـه که تا خیـالم راحت بشـه کـه از دستش مـیره. ایشاالله ...).</span><br /><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShThVvInUEI/AAAAAAAAAPM/shA6-jRVBB0/s1600-h/02+-+Royal+Flush.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 248px; height: 66px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShThVvInUEI/AAAAAAAAAPM/shA6-jRVBB0/s320/02+-+Royal+Flush.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">چون "رویـال فلاش" درون حقیقت یـه جور "استریت فلاش" هستش</span><span style="font-size:100%;"> دی</span><span style="font-size:100%;">گ</span><span style="font-size:100%;">ه بـه صورت جداگانـه نیـاوردمش.<br /></span><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">4 کارت یک شکل</span></span><span style="font-size:100%;"><br />4 که تا از 5 کارت ارزش مساوی هم داشته باشن.</span><br /><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTiyNe1iTI/AAAAAAAAAP0/DQD5aW1igVk/s1600-h/03+-+4+Of+A+Kind.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 126px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTiyNe1iTI/AAAAAAAAAP0/DQD5aW1igVk/s320/03+-+4+Of+A+Kind.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">فوول هاوس FULL HOUSE</span><br />3 که تا از کارت‌ها با هم و 2 تای دیگه با هم ارزش مساوی دا</span><span style="font-size:100%;">شته</span><span style="font-size:100%;"> باشن.</span><br /><span style="font-size:100%;"><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShThzkKvWdI/AAAAAAAAAPc/eKOva8cT3vI/s1600-h/04+-+Full_House.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 126px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShThzkKvWdI/AAAAAAAAAPc/eKOva8cT3vI/s320/04+-+Full_House.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">فلاش FLUSH</span><br />همۀ 5 که تا کارت از یک نوع (مثلاً همـه دل یـا خاج یـا پیک یـا خشت) باشن.<br /></span><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTh0MTVoNI/AAAAAAAAAPk/ksmbpO1OTRc/s1600-h/05+-+Flush.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 126px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTh0MTVoNI/AAAAAAAAAPk/ksmbpO1OTRc/s320/05+-+Flush.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">استریت STRAIGHT</span><br />همۀ کارت‌ها بـه ترتیب (یعنی با ارقام پشت سر هم) باشن.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTjPI0eTpI/AAAAAAAAAP8/qP0SMPqVZh4/s1600-h/06+-+Straight.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 126px;" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTjPI0eTpI/AAAAAAAAAP8/qP0SMPqVZh4/s320/06+-+Straight.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">نکته: تک‌خال (یـا آس) هم مـیتونـه قبل از 2خال قرار بگیره و یـه "استریت" رو شروع کنـه و هم مـیتونـه بعد از شاه قرار بگیره و یـه "استریت" رو تموم کنـه.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTjPQwnAYI/AAAAAAAAAQE/h3_cGlOtmtU/s1600-h/07+-+Ace.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 248px; height: 129px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTjPQwnAYI/AAAAAAAAAQE/h3_cGlOtmtU/s320/07+-+Ace.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">این رو هم به منظور بچه زرنگ‌ها بگم کـه تک‌خال (یـا آس) نمـیتونـه دور بخوره. به منظور مثال دست پائین "استریت" محسوب نمـیشـه.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTjPSr0pgI/AAAAAAAAAQM/X3J_XJXGSkw/s1600-h/08+-+Cycle.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 65px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTjPSr0pgI/AAAAAAAAAQM/X3J_XJXGSkw/s320/08+-+Cycle.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">3 کارت یک شکل</span></span><span style="font-size:100%;"><br />3 که تا از 5 کارت ارزش مساوی هم داشته باشن.</span><br /><span style="font-size:100%;"><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTkFRHU0TI/AAAAAAAAAQU/UlWwnGJmTfs/s1600-h/09+-+3+Of+A+Kind.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 126px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTkFRHU0TI/AAAAAAAAAQU/UlWwnGJmTfs/s320/09+-+3+Of+A+Kind.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">2 جفت</span><br />2 که تا از کارت‌ها با هم و 2 تای دیگه با هم ارزش مساوی داشته باشن.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTkkkaDxDI/AAAAAAAAAQs/AbIvSETvT_Q/s1600-h/10+-+2+Pair.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 126px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTkkkaDxDI/AAAAAAAAAQs/AbIvSETvT_Q/s320/10+-+2+Pair.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">جفت یـا 2 کارت یک شکل</span><br />2 که تا از 5 کارت ارزش مساوی هم داشته باشن.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTkk36pDHI/AAAAAAAAAQ0/CCffNXFF5ko/s1600-h/11+-+Pair.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 126px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTkk36pDHI/AAAAAAAAAQ0/CCffNXFF5ko/s320/11+-+Pair.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">برگ سر HIGH CARD</span><br />اگه هیچکدوم از دست‌های بالا وجود نداشته باشـه بالاترین کارت بازیکن (مثلاً تک‌خال (یـا آس) و یـا بی‌بی توی دست‌های پائین) دست بازیکن محسوب مـیشـه.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTlWQ2X7SI/AAAAAAAAARE/eitnxvVoN9s/s1600-h/12+-+High+Card.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 126px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTlWQ2X7SI/AAAAAAAAARE/eitnxvVoN9s/s320/12+-+High+Card.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">نکته: ارزش کارت‌ها توی بازی "پوکر" هم مثل اکثر بازی‌های ورق از 2خال شروع شده که تا تک‌خال (یـا آس) زیـاد مـیشـه.<br /><br /><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">کیکر </span></span><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">KICKER</span></span><span style="font-size:100%;"><br />توی هر دستی کـه از همۀ کارت‌های بازیکن استفاده نمـیشـه بالاترین کارت باقیمونده (یعنی برگ سر بین کارت‌هایی کـه توی دست استفاده نشدن) رو "کیکر" مـیگن.<br /></span><span style="font-size:100%;">"کیکر" به منظور مقایسۀ دست‌های شبیـه بـه هم استفاده مـیشـه. اگه 2 باز</span><span style="font-size:100%;">یکن "کیکر" یکسانی داشته باشن سراغ بالاترین کارت بعدی (یعنی برگ سر بین کارت‌هایی کـه توی دست استفاده نشدن ب</span><span style="font-size:100%;">ه ج</span><span style="font-size:100%;">ز "کیکر" قبلی) مـیریم و این کار رو ادامـه مـیدیم که تا "کیکر" یکی از بازیکن‌ها بالاتر از دیگری بشـه.</span><br /><span style="font-size:100%;">مثلاً توی دست پائین یـه جفت 10خال با "کیکر" سرباز و یـا یـه جفت 10خال با سرباز و "کیکر" 7خال و درصورت لزوم یـه جفت 10خال با سرباز و 7خال و "کیکر" 5خال داریم.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTr2TYw-KI/AAAAAAAAARs/lBlWU2u7woI/s1600-h/13+-+Kicker.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 63px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTr2TYw-KI/AAAAAAAAARs/lBlWU2u7woI/s320/13+-+Kicker.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;"><span style="font-style: italic; font-weight: bold;">دست‌های شبیـه بـه هم</span></span><br /><br /><span style="font-size:100%;">اگه بیش از یـه بازیکن "استریت" و یـا "استریت فلاش" و</span><span style="font-size:100%;"> یـا "فلاش" داشته باشن بازیکنی برندۀ بازی مـیشـه کـه "استریت" اون بـه کارت باارزش‌تری ختم شده باشـه و یـا بالاترین کارت توی دست</span><span style="font-size:100%;">ش (یعنی برگ سر بین کارت‌هایی کـه تشکیل "فلاش" دادن) از بالاترین کارت توی دست بازیکن مقابل سرتر (بهتر ی</span><span style="font-size:100%;">ا</span><span style="font-size:100%;"> بالاتر) باشـه.<br />نکته: اگه تک‌خال (یـا آس) بـه عنوان رقم 1 قبل از 2 قرار بگیره و یـه "استریت" رو شروع کنـه موقع مقایسه برگ سر محسوب نمـیشـه و از همۀ کارت‌ها ارزش پائین‌تری خواهد داشت.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">اگه بیش از یـه بازیکن "جفت" و یـا "2 جفت" و یـا "3</span><span style="font-size:100%;"> کارت یک شکل" و یـا "4 کارت یک شکل" داشته باشن بازیکنی برندۀ بازی مـیشـه کـه کارت‌هایی با ارزش‌های بالاتر رو به منظور مثال "جفت" (یـا "2 جفت" یـا ...) کرده باشـه.<br />بعد از مقایسۀ دست‌ها اگه 2 بازیکن "جفت" و یـا "2 </span><span style="font-size:100%;">جفت</span><span style="font-size:100%;">" یکسا</span><span style="font-size:100%;">ن داشته باشن (اگه دقت کنین متوجه مـیشین کـه بیشتر از یـه بازیکن نمـیتونـه "3 کارت یک شکل" و یـا "4 کارت یک شکل" داشته باشـه) "کیکر"های 2 بازیکن رو مقایسه مـیکنیم.<br /></span><br /><span style="font-size:100%;">اگه بیش از یـه بازیکن "فوول هاوس" داشته باشن با</span><span style="font-size:100%;">زیکنی برندۀ بازی مـیشـه کـه "3 کارت یک شکل" اون بازیکن ارزش بالاتری نسبت بـه "3 کارت یک شکل" بازیکن مقابل داشته باشـه.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">در آخر اگه 2 بازیکن دست‌هایی کاملاً یکسان داشته باشن</span><span style="font-size:100%;"> هر</span><span style="font-size:100%;"> دو برندۀ بازی هستن و پول بین اونـها بـه طور مساوی تقسیم مـیشـه.<br /></span><br /><div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;">* * *</span><br /></div><span style="font-size:100%;"><br /><span style="font-weight: bold; font-style: italic;font-size:130%;" >راهنمای بازی "پوکر تگزاس هُـلد دِم" (POKER TEXA</span></span><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;font-size:130%;" >S HOLD</span></span><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;font-size:130%;" >'EM</span></span><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;font-size:130%;" >)</span><br /><br />"تگزاس هُـلد دِم" محبوب‌ترین نوع بازی "پوکر" هستش کـه </span><span style="font-size:100%;">توی کازینوها (وای وای وای وای وای! خدا بـه دور! گلاب بـه دیوار! خدایـا توبه!) بازی مـیشـه و از طریق تلویزیون دنبال </span><span style="font-size:100%;">مـیش</span><span style="font-size:100%;">ه </span><span style="font-size:100%;">(آره د</span><span style="font-size:100%;">یگه! یعنی مسابقات "پوکر تگزاس هـُلد دِم" بیشترین بینندۀ تلویزیونی رو داره.).<br /></span><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >7 کارت</span><br />"تگزاس هُـلد دِم" نوعی از "پوکر" 7 کارته هستش. بـه این معنی کـه آخر هر بازی بازیکن 7 کارت درون اختیـار داره که تا از بین اونـها یـه دست 5 کارته رو انتخاب کنـه.</span><br /><span style="font-size:100%;">مثلاً اگه بازیکنی کارت‌های پائین رو درون اختیـار داشته باشـه:<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTlW4bvGMI/AAAAAAAAARU/VmOXh5talu8/s1600-h/14+-+Seven+Cards.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 58px;" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTlW4bvGMI/AAAAAAAAARU/VmOXh5talu8/s320/14+-+Seven+Cards.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">مـیتونـه این دست‌ها رو انتخاب کنـه:<br /><br />فلاش ِ دل<br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTlXItYAwI/AAAAAAAAARc/V_7YgZUJYBY/s1600-h/15+-+Heart+Flush.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 63px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTlXItYAwI/AAAAAAAAARc/V_7YgZUJYBY/s320/15+-+Heart+Flush.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">جفت ِ 7خال<br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTlXUXUzhI/AAAAAAAAARk/nWbMAsQMewY/s1600-h/16+-+Pair+Of+7s.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 249px; height: 63px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTlXUXUzhI/AAAAAAAAARk/nWbMAsQMewY/s320/16+-+Pair+Of+7s.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">نکته: درون سایت‌های بازی "پوکر" آنلاین و یـا برنامـه‌های آفلاین بازی "پوکر" و ... نرم‌افزار بـه صورت خودکار بهترین دست ممکن به منظور هر بازیکن رو تعیین مـیکنـه. مثلاً درون حالت بالا "فلاش" بـه عنوان دست بازیکن انتخاب مـیشـه.<br /></span><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >دورهای بازی "پوکر تگزاس هُـلد دِم"</span><br /></span><br /><span style="font-size:100%;">بازی "پوکر تگزاس هُـلد دِم" درون 4 دور بازی مـیشـه و در هر دور از بازی بـه بازیکن‌ها اجازه داده مـیشـه که تا شرط ببندن و یـا خودشون رو از بازی بیرون بکشن. اگه هیچ بازیکنی شرط‌بندی نکنـه</span><span style="font-size:100%;"> دور بعدی بازی شروع مـیشـه.<br /></span><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">دور اول - هـُل کارت‌ها (ROUND 1</span></span><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;"> - HOLE CARDS)</span></span><span style="font-size:100%;"><br />هر بازیکن 2 کارت مختص بـه خودش رو داره کـه فقط خودش مـیدونـه چه کارت‌هایی هستن. این کارت‌ها رو "هـُل کارت" مـیگن. هیچ بازیکنی نمـیتونـه کارت‌های اختصاصی بازیکن‌های دیگه رو ببینـه. بعد از اینکه "هـُل کارت"ها پخش شد یـه دور شرط‌بندی انجام مـیشـه. دور اول شرط‌بندی شامل "بـِلایند"ها (BLIND BETS) مـی</span><span style="font-size:100%;">شـه.<br /></span><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">"بـِلایند"ها (BLIND BETS)</span></span><span style="font-size:100%;"><br />بازیکن سمت چپ "مـهرۀ دیلر" (DEALER) م</span><span style="font-size:100%;">ج</span><span style="font-size:100%;">بور هستش کـه مبلغ "اِسمال بـِلایند" (SMALL BLIND) رو بذاره وسط و نفر بعدی از سمت چپ حتما مبلغ "بیگ بـِلایند" (BIG BLIND) کـه 2 برابره "اِسمال بـِلایند" هستش رو بذاره وسط.<br />"بـِلایند"ها به منظور هر مـیز متفاوت هستن و مقدار اون‌ها جزو قوانین</span><span style="font-size:100%;"> مـیز بازی "پوکر" محسوب مـیشـه کـه به صورت 2 عدد مجزا شده توسط یک خط کج (SLASH) نشان داده مـیشن. برای</span><span style="font-size:100%;"> مثال: 5/10 یـا 500/1000<br />بازیکن صاحب "مـهرۀ دیلر" بعد از پایـان هر بازی تغییر مـیکنـه بعد نوبت بـه همۀ بازیکن‌ها به منظور پرداخت "بـِلایند"ها مـیرسه.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShUGos1LUcI/AAAAAAAAAS8/yqqxWlempPk/s1600-h/17+-+Table.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 400px; height: 306px;" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShUGos1LUcI/AAAAAAAAAS8/yqqxWlempPk/s400/17+-+Table.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">حالا کـه با "بـِلایند"ها آشنا شدین بگم کـه دور اول شرط‌بندی از نفر بعد از بازیکنی کـه "بیگ بـِلایند" رو انجام داده (یعنی نفر سوم بعد از "مـهرۀ دیلر") شروع مـیشـه.<br /></span><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">شرط‌بندی</span><br />جریـان شرط‌بندی درون جهت عقربه‌های ساعت مـیچرخه. هر بازیکنی کـه نوبت بازی بـه اون مـیرسه حتما یکی از کارهای زیر رو انجام بده.<br />"کال" (CALL) بده یعنی بالاترین شرطی کـه تا اون لحظه انجام شده رو بپذیره و به همون مبلغ شرط ببنده.<br />"ریز" (RAISE) بده یعنی مبلغ شرط رو</span><span style="font-size:100%;"> افزایش بده. درون ای</span><span style="font-size:100%;">ن صورت بقیۀ بازیکن‌ها به منظور اینکه توی بازی بمونن حداقل حتما مبلغ جدید شرط رو "کال" بدن (گفتم حداقل چون هر کدوم از بازیکن‌ها مـیتونـه "ریز" بده و مبلغ شرط رو از این هم بالاتر ببره).<br />"فـُلد" (FOLD) بده یعنی خودش رو از بازی بیرون بکشـه. </span><span style="font-size:100%;">بازیکنی کـه "فـُلد" مـیده از بازی بیرون مـیره و دیگه امکان شرط بستن و یـا بردن بازی رو نداره. ضمناً وقتی بازیکنی "فـُلد"</span><span style="font-size:100%;"> مـیده و از بازی بیرون مـیره پولی کـه تا اون موقع شرط بسته رو از دست مـیده (این پول بـه برندۀ نـهایی اون بازی مـیرسه).<br />وقتی همۀ بازیکن‌ها (صد البته همۀ بازیکن‌هایی کـه </span><span style="font-size:100%;">داخل بازی هستن و هنوز "فـُلد" ندادن) روی یـه مبلغ مساوی شرط بستن این دور از شرط‌بندی تموم مـیشـه و همۀ مبالغ شرط بسته شده بـه وسط مـیز بازی "پوکر" منتقل مـیشـه. بـه این مبلغ "پات" (POT) گفته مـیشـه.<br />نکته: اگه فقط یـه بازیکن توی بازی باقی بمونـه (یعنی بقیۀ با</span><span style="font-size:100%;">زیکن‌ها "فـُلد" داده باشن)، بازی فوراً تموم مـیشـه و بازیکن باقی مونده برندۀ اون بازی و مبلغ "پات" مـیشـه.<br /></span><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">دور دوم - فـِلاپ </span></span><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">ROUND 2 - THE FLOP)</span><br />3 کارت روی مـیز گذاشته مـیشـه طوری کـه همۀ بازیکن‌ها نوع و ارزش این کارت‌ها رو ببینن. این کارت‌ها اشتراکی هستن. کارت‌های اشتراکی بین همۀ بازیکن‌ها مشترک هستن یعنی هر ب</span><span style="font-size:100%;">ازیکنی مـیتونـه از کارت‌های اشتراکی به منظور ساختن دست خودش استفاده کنـه.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTsgT28PTI/AAAAAAAAAR8/iC7ObwB4kS8/s1600-h/18+-+Flop.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 280px; height: 116px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTsgT28PTI/AAAAAAAAAR8/iC7ObwB4kS8/s320/18+-+Flop.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">بعد از ریختن کارت‌های "فـِلاپ" یـه دور دیگه شرط‌بندی از نفر سمت چپ "مـهرۀ دیلر" (یعنی بازیکنی کـه "اِسمال بـِلایند" رو انجام داده) شروع مـیشـه. درون این دور هر بازیکن قبل از اینکهی "ریز" بده مـیتونـه "چک" (CHECK) بده یعنی بدون افزایش شرط مبلغی کـه در دور قبل روی اون شرط تموم شد رو مجدداً قبول کنـه و توی بازی بمونـه. اگه بازیکنی شرط رو افزایش بدهانی کـه قبل از اون "چک" فرصت پیدا مـیکنن که تا "کال" یـا "ریز" بدن و توی بازی باقی بمونن و یـا "فـُلد" بدن و از باز</span><span style="font-size:100%;">ی خارج بشن.</span><br /><span style="font-size:100%;"><br /><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">دور سوم - تـِرن (ROUND 3 - THE TURN)</span></span><span style="font-size:100%;"><br />یک کارت اشتراکی دیگه روی مـیز گذاشته مـیشـه و یـه دور جدید شرط‌بندی شروع مـیشـه.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTuS47yI4I/AAAAAAAAASU/zEQMZ1K6IGg/s1600-h/19+-+Turn.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 280px; height: 116px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTuS47yI4I/AAAAAAAAASU/zEQMZ1K6IGg/s320/19+-+Turn.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">دور چهارم - ریور (ROUND 4 - THE RIVER)</span><br />کارت اشتراکی نـهایی روی مـیز گذاشته مـیشـه.<br /><br /></span><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTsglTqhQI/AAAAAAAAASM/RGkixzrKC4o/s1600-h/20+-+River.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 280px; height: 116px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/ShTsglTqhQI/AAAAAAAAASM/RGkixzrKC4o/s320/20+-+River.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;">حالا 5 کارت اشتراکی روی مـیز و 2 کارت اختصاصی درون دست هر بازیکن (جمعاً 7 کارت) هستش. از این 7 کارت هر بازیکن حتما بهترین دست ممکن رو درست کنـه.<br />ممکنـه 5 کارت روی مـیز بهترین دست شما باشن (در این صورت ممکنـه چند بازیکن دست‌های مشابه داشته باشن).<br />بعد از "ریور" آخرین دور شرط‌بندی انجام مـیشـه.<br /><br /><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">مرحلۀ نـهایی</span><br />بعد از آخرین دور شرط‌بندی زمان تعیین برنده مـیرسه. آخرین نفری کـه "ریز" داده اولین نفری هستش کـه باید کارت‌هاش رو نشون بده (و یـا اصطلاحاً "رو کنـه") و نفرات بعدی (بازیکن‌هایی کـه هنوز توی بازی هستن و "فـُلد" ندادن) هم بـه ترتیب کارت‌هاشون رو نشون مـیدن (البته هر بازیکنی کـه نوبتش مـیشـه مـیتونـه بدون نشون دستش اعلام کنـه کـه دست پائین‌تری داره و بره کنار).<br />برنده (یعنیی کـه بهترین دست رو داره) کل مبلغ "پات" رو مـیبره (و همـین جمع کنارش حال مـیکنن).<br /><br /><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >قواعد خاص شرط‌بندی</span><br /><br /><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">حداقل شرط</span><br />هیچ بازیکنی نمـیتونـه مبلغی کمتر از "بیگ بـِلایند" رو "ریز" بده.<br />ضمناً از نظر حداکثر مـیزان "ریز" بازی پوکر بـه 3 دسته تقسیم مـیشـه.<br />نوع "محدود" (LIMIT) کـه در آن حداکثر مبلغ "ریز" همان مقدار "بیگ بـِلایند" هستش کـه تا چهار بار امکان تکرار رو داره (یعنی توی هر دور بازی فقط 4 بار مـیشـه "ریز" داد).<br />نوع "پات لیمـیت" (POT LIMIT) کـه در آن حداکثر بـه مـیزان پولی کـه در "پات" جمع شده مـیشـه "ریز" داد.<br />نوع "نامحدود" (NO LIMIT) کـه از اسمش هم معلومـه درون این نوع بازی "پوکر" هیچ محدودیتی به منظور "ریز" وجود نداره.<br />البته مـیتونین قبل از شروع بازی بـه سلیقۀ خودتون محدودۀ "ریز" رو تعیین کنین.<br /><br /><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">تقسیم پات</span><br />اگه 2 یـا چند بازیکن دست‌هایی کاملاً مشابه هم داشته باشن، "پات" بین اون‌ها تقسیم مـیشـه.<br /><br /><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">آل این (ALL IN)</span><br />اگه بازیکنی پول کافی به منظور "کال" یـه شرط نداشته باشـه حتما "آل این" بده (البته اگه بخواد توی بازی بمونـه وگرنـه مـیتونـه "فـُلد" بده و از بازی بیرون بره) یعنی همۀ پولی کـه داره رو بذاره وسط. اگه بازیکنی "آل این" بده نمـیتونـه بیشتر از پولی کـه گذاشته وسط رو ببره. اگه بعد از اینکه بازیکنی "آل این" داد مبلغ "پات" افزایش پیدا کنـه و در نـهایت اون بازیکن برندۀ بازی بشـه مبلغ "پات" بین این بازیکن و نفر بعدی کـه بهترین دست رو داره و مبلغ شرطش با آخرین "ریز" برابر بوده تقسیم مـیشـه.<br /><br /></span><div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;">* * *</span><br /></div><span style="font-size:100%;"><br />ببینین اصولاً مزۀ بازی "پوکر" بـه اینـه کـه چند نفری دور هم بشینین و با شرط واقعی بازی کنین که تا هیجان واقعی بازی "پوکر" رو درک کنین. اما فعلاً که تا اون زمان و برای رفع کـُتی مـیتونین توی "فیس بوک" بـه صورت آنلاین و با پول مجازی‌ای کـه سایت درون اختیـارتون مـیذاره "پوکر" بازی کنین.<br />این یـه لینک مستقیم بـه صفحۀ بازی "پوکر" توی سایت "فیس بوک" هستش.<br /><a style="font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://apps.facebook.com/texas_holdem/">Texas Hold'Em Poker</a><br />فقط یـادتون باشـه کـه برای بهره بردن از این فیض عظیم حتما عضو سایت "فیس بوک" باشین.<br />ضمناً به منظور اینکه خیـالتون از بابت مسائل شرعی هم راحت باشـه این سایت امکان خیرات و مبرات پول‌هایی کـه توی بازی "پوکر" مـیبرین رو فراهم کرده. بعد وقتی پول زیـادی رو توی بازی "پوکر" بردین حتماً قسمتی از این پول رو به منظور خرید ، شامپاین، سیگار و ... به منظور بقیۀ افرادی کـه سر مـیز هستن اختصاص بدین. اجرتون هم با خودم.<br />اگه نمـیخواین با رفتن بـه "فیس بوک" چشمتون بـه صفحۀ شخصی نامحرم بیوفته مـیتونین سایت "<a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.pokerstars.com/">ستارگان پوکر</a>" رو امتحان کنین.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com25tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-2757829868336443022008-12-25T00:19:00.028+03:302011-01-16T18:32:07.012+03:30

مکعب ِ روبیک

<div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" style="font-family: arial;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKnMr1R7lI/AAAAAAAAALM/oESK9fJ8S4k/s1600-h/Rubik"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; width: 320px; cursor: pointer; height: 240px; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKnMr1R7lI/AAAAAAAAALM/oESK9fJ8S4k/s320/Rubik%27s+Cube.jpg" border="0" /></a><a style="font-weight: bold; font-family: arial;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.follywoodjoker.blogspot.com/">Follywoodjoker - 2008</a></span><br /></div><span style="font-size:100%;"><div dir="rtl" face="arial" style="text-align: justify;"><br />تذکر: با عرض معذرت بـه دلیل ف*ی*ل*ت*ر*ی*ن*گ بلاگر عکس‌ها نمایش داده نمـیشن.<br />لطفاً از ف*ی*ل*ت*ر*ش*ک*ن استفاده کنین.<br /><br />اگه فیلم "به دنبال خوشبختی" رو دیده باشین بعد از گذشتن از قسمت اشک ریزون ِ آخر فیلم و جو بعد از دیدن فیلم کـه همـه احساس مـیکنن آمادگی کامل به منظور مقابله با سخت‌ترین مشکلات زندگی رو دارن ممکنـه بـه یـه چیز دیگه هم علاقمند شده باشین. بازی فکری ِ "مکعب ِ روبیک".<br />بعد از دیدن فیلم مـیشـه علاقمندان بـه "مکعب ِ روبیک" رو بـه چندین قسمت نامساوی تقسیم کرد. طرف صحبت من فقط اون قسمت اندکی هستن کـه علاقه‌شون درون حدی بوده کـه رفتن و یـه "مکعب ِ روبیک" خ. البته نـه همـه‌شون. فقط اون‌هایی کـه بعد از حدود 5 ثانیـه نگاه و فکر (مـیدونم الان بعضی‌ها با خودشون مـیگن "فکر" یعنی چی؟ چیز مـهمـی نیست شما بـه آب خوردنت ادامـه بده.ی با شما نبود.) بـه این نتیجه نرسیدن کـه این مکعب یـه وسیلۀ سرکاری هستش.<br />اگه موفق شدین از مراحل قبلی بگذرین و به این مرحله برسین مطمئن باشین کـه قسمت سخت قضیـه رو رد کردین و از اینجا بـه بعدش آسون مـیشـه.<br />حتماً دفعات اولی کـه سعی کردین "مکعب ِ روبیک" رو مرتب کنین یـه مقدار گیج شدین (که به منظور بار اول طبیعی هستش) و به صورت حتمـی‌تر از اون، قطعاً به منظور مرتب این مکعب به منظور خودتون ابداعات و تئوری‌هایی (مثل اینکه اگه یـه طرفش رو مرتب کنی بقیـه‌شون خود بـه خود درست مـیشـه و یـا احتمالاً ایدۀ عقلای سیـاسی کشور کـه اعتقاد دارن "مکعب ِ روبیک" توطئه‌ای از جانب استکبار جهانی به منظور سر کار گذاشتن ملت "ایران" هستش.) دارین (این یکی از قبلی هم طبیعی‌تر هستش. بـه هر حال ما درون "ایران" با جمعیت کثیری دکتر و مـهندس و فیلسوف و ... طرف هستیم.).<br />اگه از مرتب "مکعب ِ روبیک" ناامـید شدین و تون رو مـی‌خواین...<br />اگه از چرخوندن قطعات "مکعب ِ روبیک" خسته شدین و مـی‌خواین بزنین زیر گریـه...<br />اگه انقدر "مکعب ِ روبیک" رو چرخوندین کـه دیگه رنگ‌هاش رو از هم تشخیص نمـیدین و دچار کور رنگی شدین...<br />اگه انقدر با "مکعب ِ روبیک"تون ور رفتین کـه داره مـیپوکه ولی هنوز نتونستین 1 طرفش رو هم مرتب کنین...<br />اگه "مکعب ِ روبیک"تون اصل ِ "Made in IRAN" هستش و در اثر چرخوندن قطعات سفت ِ اون مچ درد گرفتین...<br />اگه فکر مـی‌کردین با مرتب "مکعب ِ روبیک" همـه فکر مـیکنن شما "انشتین ثانی" هستین ولی نقشـه‌هاتون نقش بر آب شده...<br />اگه مـیخواستین بـه کمک مرتب "مکعب ِ روبیک" مخ بزنین ولی ضایع شدین...<br />اگه چیز بـه درد بخوری راجع بـه "مکعب ِ روبیک" بـه زبون فارسی توی "اینترنت" پیدا نکردین...<br />و هزاران اگه و مگۀ دیگه...<br />دیگه نگران نباشین! با راهنمای مرتب "مکعب ِ روبیک" ما همۀ کارها آسون شده. فقط کافیـه مراحل و الگوریتم‌های این راهنما رو حفظ کنین و با اجرا اون درون جمع دوستان همـه رو از هوش سرشارتون شگفت زده کنین.<br /><br /></div></span><div dir="rtl" style="text-align: center;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;">* * *</span><br /></div><span style="font-size:100%;"><div dir="rtl" style="text-align: justify; font-family: arial;"><br /><span style="font-weight: bold;">راهنمای مرتب "مکعب ِ روبیک"</span><br /><br /><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >اصطلاحات</span><br />F: سطح جلویی<br />B: سطح پشتی<br />R: سطح راستی<br />L: سطح چپی<br />U: سطح بالایی<br />D: سطح پائینی<br />یک حرف بـه تنـهایی (مثلاً F) یعنی اون سطح رو 90 درجه درون جهت عقربه‌های ساعت (ساعت‌گرد) بچرخونین.<br />یک حرف بـه همراه اپوستروف (مثلاً 'F) یعنی اون سطح رو 90 درجه درون خلاف جهت عقربه‌های ساعت (پاد ساعت‌گرد) بچرخونین.<br />یک حرف بـه همراه عدد 2 (مثلاً F2) یعنی اون سطح رو 180 درجه (جهت اون فرق نمـیکنـه) بچرخونین.<br />پس الگوریتم R U' L2 یعنی سطح راستی رو 90 درجه ساعت‌گرد سپس سطح بالایی رو 90 درجه پاد ساعت‌گرد و در آخر سطح چپی رو 180 درجه بچرخونین.<br /><br /><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >روش مرتب </span><br />نکته: این روش ِ حل براساس لایـه‌بندی "مکعب ِ روبیک" هستش. اگه "مکعب ِ روبیک" رو بـه صورت عمودی بـه 3 لایۀ مجزا تقسیم کنیم لایۀ بالایی (که اول مرتب مـیشـه) رو "لایۀ اول"، دومـین لایـه رو "لایۀ مـیانی" و بالاخره لایۀ پائینی (که آخر همـه مرتب مـیشـه) رو "لایۀ آخر" مـی‌نامـیم. ما مـی‌خوایم این لایـه‌ها رو بـه ترتیب از بالا بـه پائین مرتب کنیم.<br />توجه: این مـهم هستش کـه یـه رنگ رو بـه عنوان سطح بالایی انتخاب کنین و برای افزایش سرعت عملتون همـیشـه با اون کار کنین. من با رنگ "سفید" کار مـیکنم و توضیحات ادامۀ متن هم با این فرض هستش کـه رنگ "سفید" بـه عنوان سطح بالایی انتخاب شده (یعنی فعلاً که تا موقعی کـه دستتون راه بیوفته حتما به هر سازی کـه من مـی بین).<br /><br /><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">لایۀ اول</span><br />مرتب این لایـه 2 مرحله داره:<br /><span style="font-style: italic;">1- شکل صلیب</span><br />از اینجا بـه بعد نیـاز هستش کـه سلفون روی مغزت رو برداری و ازش استفاده کنی (درست هستش کـه با این کار مغزت از نویی درمـیاد و دست دوم مـیشـه ولی بـه هر حال هر چیزی یـه بهایی داره کـه باید پرداخت که تا به دستش آورد).<br />شکل صلیب کار سختی نیست. کافیـه 4 که تا قسمت لبه‌ای درون لایۀ اول (لبه‌هایی کـه یـه سمت اون‌ها سفید رنگ هستش) رو سر جاشون قرار بدین. فقط بدونین کـه آخر این مرحله حتما "مکعب ِ روبیک"تون شبیـه شکل زیر باشـه.<br /></div><p><br /><br /><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKmfnGc-XI/AAAAAAAAAK8/1j_pb54ojxg/s1600-h/The+Cross.JPG"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; width: 101px; cursor: pointer; height: 113px; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKmfnGc-XI/AAAAAAAAAK8/1j_pb54ojxg/s320/The+Cross.JPG" border="0" /></a><span style="font-style: italic;">2- قرار گوشـه‌های لایۀ اول (هر گوشـه بـه صورت جداگونـه)</span><br />وقتی صلیب رو شکل دادین به منظور تکمـیل لایۀ اول کافیـه گوشـه‌های این لایـه رو بـه صورت جداگونـه درون جای خودشون بذارین. اولین کاری کـه باید ین اینـه کـه این گوشـه‌ها رو پیدا کنین. اون‌ها درون یکی از لایـه‌های اول یـا آخر هستن (اگه بـه جای خاروندن کله‌ات بـه "مکعب ِ روبیک" نگاه کنی مـی‌بینی کـه لایۀ مـیانی قطعۀ گوشـه‌ای نداره). این قسمت هم کار سختی نیست و بدون الگوریتم هم مـیتونین انجامش بدین اما به منظور اینکه اول کاری مغزتون گیریپاژ نکنـه یکی از الگوریتم‌های این مرحله رو بـه صورت تصویری نشونتون مـیدم.<br /><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKkLJVbPzI/AAAAAAAAAKU/jkcn9QKyHTc/s1600-h/The+First+Layer+Corners+%28Alg%29.JPG"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; width: 320px; cursor: pointer; height: 104px; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKkLJVbPzI/AAAAAAAAAKU/jkcn9QKyHTc/s320/The+First+Layer+Corners+%28Alg%29.JPG" border="0" /></a>تو این مرحله چند که تا نکته هستش کـه باید بهشون توجه کنین:<br />- کار رو با گوشـه‌ای از لایۀ اول شروع کنین کـه در لایۀ آخر قرار داره.<br />- اگه چند که تا از گوشـه‌های لایۀ اول درون لایۀ آخر قرار دارن کار رو با گوشـه‌ای شروع کنین کـه رنگ سفیدش بـه سمت پائین (روی سطح پائینی) نباشـه.<br />- اگه گوشـه‌ای درون لایۀ اول قرار داره ولی جای اون اشتباه هستش و یـا نیـاز بـه چرخیدن داره حتما اون رو بـه لایۀ آخر بیـارین و دوباره سر جاش بذارین.<br />آخر این مرحله حتما "مکعب ِ روبیک"تون شبیـه شکل زیر باشـه.<br /><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKl4_mzygI/AAAAAAAAAKs/rULGU3OpeVw/s1600-h/The+First+Layer.JPG"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; width: 103px; cursor: pointer; height: 113px; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKl4_mzygI/AAAAAAAAAKs/rULGU3OpeVw/s320/The+First+Layer.JPG" border="0" /></a><span style="font-weight: bold;font-size:100%;" ><span style="font-style: italic;">لایۀ مـیانی</span></span><br />مرتب این لایـه فقط 1 مرحله داره:<br /><span style="font-style: italic;">1- قرار لبه‌های لایۀ مـیانی (هر لبه بـه صورت جداگونـه)</span><br />برای انجام این مرحله مـیتونین از 2 الگوریتم زیر استفاده کنین.<br /><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKjoo2SpvI/AAAAAAAAAKM/YhZIxCh6p0Y/s1600-h/The+Middle+Layer.JPG"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; width: 320px; cursor: pointer; height: 84px; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKjoo2SpvI/AAAAAAAAAKM/YhZIxCh6p0Y/s320/The+Middle+Layer.JPG" border="0" /></a>تذکر: موقع اجرای الگوریتم‌ها حتما رنگ آبی بـه سمت خودتون (سطح جلویی) باشـه.<br />آخر این مرحله حتما 2 لایۀ بالایی "مکعب ِ روبیک"تون مرتب شده باشـه.<br /><br /><span style="font-weight: bold; font-style: italic;">لایۀ آخر</span><br />مرتب این لایـه 4 مرحله داره:<br />نکته: قبل از اینکه کار رو ادامـه بدین حتما "مکعب ِ روبیک"تون رو برعکنین طوری کـه لایۀ آخر (با سطح زرد رنگ (رنگ مخالف رنگ سفید درون اکثر "مکعب ِ روبیک"ها)) درون بالای مکعب قرار بگیره.<br /><span style="font-style: italic;">1- شکل علامت جمع (+)</span><br />حالا حتما در سطح لایۀ آخر (سطح زرد رنگ) لبه‌ها رو طوری قرار بدیم کـه تشکیل یـه علامت جمع (+) رو بدن.<br />تذکر: درون این مرحله اهمـیتی نداره کـه طرف دیگۀ لبه‌های لایۀ آخر با قطعات مرکزی درون لایۀ مـیانی هماهنگ نباشن.<br />شکل زیر حالت‌های مختلفی کـه ممکنـه بـه وجود بیـاد رو نشون مـیده.<br /><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKjL_HvthI/AAAAAAAAAKE/Ap363mO68jA/s1600-h/The+Last+Layer+-+S1.JPG"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; width: 320px; cursor: pointer; height: 101px; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKjL_HvthI/AAAAAAAAAKE/Ap363mO68jA/s320/The+Last+Layer+-+S1.JPG" border="0" /></a>تذکر: درون این شکل قسمت پائین تصویر سطح جلویی شما محسوب مـیشـه و در واقع شما از بالا بـه "مکعب ِ روبیک" نگاه مـیکنین.<br />حالت اول حالتی هستش کـه مـی‌خوایم بـه اون برسیم.<br />در حالت دوم از الگوریتم 'F U R U' R' F و در حالت سوم از الگوریتم 'F R U R' U' F استفاده کنین.<br />حالت چهارم درون حقیقت ترکیبی از حالت‌های 2 و 3 هستش. درون این حالت مـیتونین از هر دو الگوریتم استفاده کنین. بار اول کـه یکی از الگوریتم‌ها رو اجرا مـیکنین یکی از حالت‌های 2 یـا 3 بـه وجود مـیاد و برای بار دوم با اجرای الگوریتم مناسب علامت جمع (+) ایجاد مـیشـه.<br /><span style="font-style: italic;">2- قرار گوشـه‌های لایۀ آخر درون جای مناسب</span><br />تذکر: درون این مرحله بدون درنظر گرفتن جهت قرار گرفتن گوشـه‌ها فقط اون‌ها رو سر جاشون مـیذاریم.<br />در این قسمت تنـها 2 حالت ممکن هستش:<br />- گوشـه‌های نزدیک بـه هم نیـاز بـه جابجایی داشته باشن. به منظور جابجایی اون‌ها "مکعب ِ روبیک" رو طوری مـیگیریم کـه گوشـه‌های مورد نظر درون سمت راست و بالای مکعب قرار بگیرن و الگوریتم زیر رو اجرا مـیکنیم.<br />L U' R' U L' U' R U2<br />- گوشـه‌های دور از هم (قطری) نیـاز بـه جابجایی داشته باشن. درون این شرایط همون الگوریتم قبلی رو 2 بار اجرا مـیکنیم.<br /><span style="font-style: italic;">3- مرتب گوشـه‌های لایۀ آخر</span><br />در این قسمت بـه جز حالت درست (مرتب بودن گوشـه‌ها) 7 حالت مختلف دیگه ممکن هستش کـه در شکل زیر اومده.<br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKidR2bNGI/AAAAAAAAAJ0/62vX0KixPQQ/s1600-h/The+Last+Layer+-+S3.JPG"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; width: 320px; cursor: pointer; height: 198px; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKidR2bNGI/AAAAAAAAAJ0/62vX0KixPQQ/s320/The+Last+Layer+-+S3.JPG" border="0" /></a>در حالت اول الگوریتم R' U' R U' R' U2 R U2، درون حالت دوم الگوریتم R U R' U R U2 R' U2 و در حالت‌های دیگه ترکیبی از این 2 الگوریتم رو استفاده مـیکنیم.<br /><span style="font-style: italic;">4- مرتب لبه‌های لایۀ آخر</span><br />در این قسمت هم بـه جز حالت درست (مرتب بودن لبه‌ها) 4 حالت دیگه ممکن هستش کـه در شکل زیر مـی‌بینین.<br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKg7o2icJI/AAAAAAAAAJM/CioQwT4zcDs/s1600-h/The+Last+Layer+-+S4.JPG"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; width: 308px; cursor: pointer; height: 91px; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SVKg7o2icJI/AAAAAAAAAJM/CioQwT4zcDs/s320/The+Last+Layer+-+S4.JPG" border="0" /></a>برای حالت اول الگوریتم R2 U F B' R2 F' B U R2 رو بـه کار مـی‌بریم و در حالت دوم الگوریتم R2 U' F B' R2 F' B U' R2 رو استفاده مـیکنیم.<br />در حالت‌های دیگه با اجرای هر کدوم از الگوریتم‌های بالا بـه یکی از حالت‌های 1 یـا 2 مـیرسیم کـه با اجرای الگوریتم مناسب لبه‌ها مرتب شده و "مکعب ِ روبیک" کامل مـیشـه.<br />تذکر: وقتی مـیخواین سطح پشتی رو بچرخونین با فرض اینکه سطح پشتی روبروتون باشـه این کار رو انجام بدین.<br />نکتۀ آخر: انصافاً جنبه داشته باشین و به جای اینکه الگوریتم‌ها رو حفظ کنین و برین توی کوچه به منظور ملت اِفه بیـاین سعی کنین الگوریتم‌ها رو درک کنین.<br />ضمناً این روش به منظور مبتدی‌ها هستش. وقتی خوب اون رو یـاد گرفتین توی "اینترنت" بگردین روش‌های حرفه‌ای‌تر کـه سرعت رو بالا مـیبره پیدا کنین.</p><p><span style="font-size:100%;">خواهش ميكنم! تشكر لازم نيست.</span><br /></p></span><span style="font-size:100%;">لطفاً از آوردن تخم‌مرغ و گوشت و اينجور چيزها بـه عنوان حق‌الزحمـه خودداري كنين. اينكار درون راه رضاي خودم انجام ميشـه.<br /><br />تموم گشت.<br /></span><p></p>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com92tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-20306306834438082952010-12-03T15:40:00.009+03:302010-12-03T16:09:05.940+03:30

پیتر ویر گرافی

<div style="text-align: center;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/TPjjxYZYlhI/AAAAAAAAAVM/0XOE76Alb3U/s1600/Peter%2BWeir%2B-%2B1944.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 214px; height: 320px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/TPjjxYZYlhI/AAAAAAAAAVM/0XOE76Alb3U/s320/Peter%2BWeir%2B-%2B1944.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0001837/">Peter Weir - 1944</a><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><br /><span style="font-size:100%;"><br />پیتر لیندزی ویر (کارگردان)<br />متولد 21 / آگوست / 1944 (30 / مرداد / 1323) - استرالیـا<br /><br />"پیتر ویر" سال 1966 و در سن جوانی با "وندی استایتس" ازدواج کرده و هنوز هم بـه خوبی و خوشی دارن با هم زندگی مـیکنن (کور شود هر آنکه نتواند دید).<br />"پیتر ویر" و "وندی استایتس" از این ازدواج صاحب 2 فرزند هستن (به دلیل مسایل امنیتی از گفتن شمارۀ شناسنامـه و کد تأمـین اجتماعی‌شون معذوریم. اصرار نفرمائید.).<br />"وندی استایتس" هم دستی بر آتش سینما داره. خانوم "استایتس" طراح تولید و طراح لباس هستش.<br />البته یکی از فرزندان "پیتر ویر" و "وندی استایتس" بـه نام "اینگیرید" هم راه مادر رو پیش گرفته (احسنت!!! بزن کف قشنگه رو!!!).<br /><br />"پیتر ویر" معروف هست بـه اینکه از تکنولوژی و به خصوص تلویزیون توی فیلم هاش استفادۀ خوبی مـیکنـه.<br /><br />فیلم های "پیتر ویر" اغلب راجع بـه مردمـی هستش کـه توی محیطی ناهماهنگ با خودشون گیر افتادن.<br />برای مثال پلیسی فیلادلفیـایی بین طرفداران فرقۀ مسیحی پروتستان "آمـیش" (فرقه‌ای کـه با غسل تعمـید مخالف هستن) و یـا معلمـی روشنفکر درون مدرسه‌ای کاملاً سنتی.<br /><br />یکی دیگه از چیزایی کـه توی فیلم های "پیتر ویر" اغلب تکرار مـیشـه صحنـه‌ای هستش کـه یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم درون حال زمزمـه با رادیو هستش (انصافاً اینو منم بهش دقت نکردم).<br /><br />"پیتر ویر" شـهرت خودش رو بیشتر بـه این دلیلب کرده کـه بازیگرها و کمدین‌های شناخته شده‌ای (از جمله "هریسون فورد"، "رابین ویلیـامز" و "جیم کری") رو بـه ستاره‌های معتبری درون زمـینۀ درام تبدیل کرده.<br /><br />"پیتر ویر" جزو گروهی بود کـه از طرف مطبوعات بـه "موج جدید استرالیـا" شـهرت یـافت. اعضای این گروهی از فیلم سازان و بازیگرهایی بودن کـه همزمان درون اوایل دهۀ 80 از منطقۀ "اقیـانوسیـه" خارج شدن و در جاهای دیگۀ دنیـا مشغول بـه کار شدن.<br />"مل گیبسون" (بازیگر)، "جودی دیویس" (بازیگر)، "جورج مـیلر" (کارگردان) و "جیلیـان آرمسترانگ" (کارگردان) دیگر اعضای این گروه بودند.<br /><br />پنج بازیگر کـه توی فیلم های بـه کارگردانی "پیتر ویر" بازی نامزد دریـافت "اسکار" شدن.<br />این افراد "لیندا هانت"، "هریسون فورد"، "رابین ویلیـامز"، "رزی پرز" و "اد هریس" هستن کـه از این بین "لیندا هانت" بـه خاطر بازی درون فیلم "سالی سرشار از خطر" برندۀ "اسکار" شد (ایشالا مبارکش باد).<br /><br />"پیتر ویر" درون سال 1982 بـه پاس خدماتش درون صنعت فیلم سازی جایزۀ "ای. ام." (عضو انجمن استرالیـا) رو دریـافت کرد.<br /><br /><br /><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >گفته‌های شخصی پیتر ویر</span><br /><br />صحنۀ قتل درون توالت توی فیلم "شاهد" خشن‌ترین صحنـه‌ای بود کـه من که تا به حال فیلم برداری کردم.<br /><br />[درمورد "هریسون فورد"]<br />"هریسون" دارای خاصیت مغناطیسی هستش. اون مـیتونـه یـه اتاق رو با خصوصیـات اخلاقی‌ش پر کنـه.<br />من و "هریسون" باعث تحریک هم مـیشیم.<br /><br />[درمورد "مل گیبسون"]<br />"مل" یـه استرالیـایی جدید هستش. اون یـه ستارۀ خوب خواهد شد (که شد).<br />اون با استرالیـایی‌هایی کـه همـه مـیشناسن فرق داره.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com5tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-28206376563654995732010-11-28T23:39:00.020+03:302010-12-02T15:32:28.323+03:30

دانستنی‌های فیلم نمایش ترومن

<div style="text-align: center;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/TPK3vg4VjyI/AAAAAAAAAUU/4eRsHb6kxD0/s1600/The%2BTruman%2BShow%2B%25281998-%2BTrivia%2529.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 400px; height: 272px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/TPK3vg4VjyI/AAAAAAAAAUU/4eRsHb6kxD0/s400/The%2BTruman%2BShow%2B%25281998-%2BTrivia%2529.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold;font-family:arial;font-size:100%;" ><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/title/tt0120382/">The Truman Show - 1998</a></span><br /></span></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br />در اصل "دنیس هاپر" به منظور نقش "کریستوف" (کسی کـه دنیـای "ترومن" رو کارگردانی مـیکنـه) انتخاب شده بوده کـه همون روز اول کم مـیاره و مـیزنـه بـه چاک.<br />"اد هریس" جانشین‌ش مـیشـه و تا جایی پیش مـیره کـه جایزۀ "گلدن گلوب" رو به منظور بهترین نقش مکمل مـیگیره و نامزد دریـافت "اسکار" بهترین نقش مکمل هم مـیشـه کـه نمـیشـه (برنده منظورم بود).<br />"سم ریمـی" هم به منظور این کار مدنظر بوده و حتی با "جیم کری" ملاقات کرده اما دیگه نشده دیگه. وارد جزئیـات هم نشین.<br /><br />عوامل فیلم از بکار بردن اصطلاحات فیلم های قبلی "جیم کری" منع شده بودن (زیـاد فکر نکنین! منم نفهمـیدم چرا!؟! البته اگهی چیزی بـه ذهنش رسید بگه بقیـه هم بدونن.).<br /><br />قایق "ترومن" اسمش "سانتا ماریـا" هستش، هم اسم یکی از کشتی‌های "کریستوف کلمب" (اسم خدای این شـهر ساختگی هم کـه "کریستوف" هستش. کلاً توی فیلم "نمایش ترومن" راجع بـه همـه چی فکر شده.).<br /><br />دقیقۀ 16 فیلم بعد از اینکه سربازان گمنام "کریستوف" (معروف بـه "سگک") بابندی‌های متوالی پدر "ترومن" رو مـیچپونن توی اتوبوس و مـیبرن (احتمالاً مـیبرنش سونا جکوزی)، "ترومن" رو مـیبینیم کـه مات و مبهوت مثل بز اخوش وایساده درون و دیوار رو نگاه مـیکنـه.<br />پشت سر ترومن 2 که تا دروازه مانند (یـه چی تو مایـه‌های ورودی دانشگاه تهران (اینم یـادی ازی کـه تشویقم کرد دوباره بنویسم.)) مـیبینیم کـه بالاش یـه جمله‌ای نوشته با این مضمون: "یکی به منظور همـه، همـه به منظور یکی" کـه با فلسفۀ "نمایش ترومن" هماهنگه.<br />این جمله توی رمان "سه تفنگدار" اثر "الکساندر دوما" هم استفاده شده.<br /><br />"پیتر ویر" فیلم رو درون اندازۀ 1.66:1 ساخته که تا بیننده بیشتر احساس کنـه داره یـه نمایش تلویزیونی مـیبینـه.<br /><br />برداشت‌های بیرونی شـهر محل زندگی "ترومن" و همچنین بعضی برداشت‌های داخلی مثل فروشگاه محلی از شـهر ساحلی "دریـا کنار" (نخند بابا! اسمش همـینـه. Seaside) درون فلوریدا گرفته شده.<br />وقتی "پیتر ویر" (کارگردان فیلم "نمایش ترومن") بـه همراه تیم پیش تولید فیلم بـه این شـهر مـیرسن، "پیتر ویر" مـیگه: وسائل رو پهن کنین، شـهرمون رو پیدا کردیم.<br /><br />"دیوید کرانن برگ" بازیگردانی فیلم " نمایش ترومن" رو رد کرده (خاک تو سرش کنن!!!).<br /><br />این دیگه خیلی تابلو بود. حتماً خودتون متوجه شدین.<br />دقیقۀ 25 فیلم مابین صحبت "ترومن" این جملات رو بـه "سیلویـا" (همونی کـه کک بـه تومبون "ترومن" انداخت و باعث شد فیلش یـاد "فیجی" کنـه) مـیگه: "سنجاق‌ت (سنجاق لباس. از این سنجاق تبلیغاتی‌ها کـه روش چیز مـینویسن یـا عمـیندازن) رو دوست دارم. فکر کنم درمورد منـه."<br />این سنجاق رو همراه با لباس "سیلویـا" کـه "ترومن" پیش خودش نگه داشته دقیقۀ 29 هم دوباره مـیبینیم.<br />حالا روی سنجاق چی نوشته؟ نکتۀ اصلی همـین جاست. روی سنجاق نوشته: "چطور تموم مـیشـه؟"<br />حتماً خودتون حدس زدین منظور جمله چیـه. بعد بیشتر توضیح نمـیدم.<br /><br />این یکی از قبلی هم تابلوتره. بعد کلاً هیچی درموردش نمـیگم.<br /><br />دقیقۀ 33 یـه خانوم و آقای مسن رو مـیبینیم کـه زیر سایبون پشت مـیز نشستن و مشغول صحبت هستن.<br />حدس بزنین اینا کی هستن؟؟؟<br />نـه برادر من!!! چقدر ذهن‌ت منحرفه تو!؟! نخیر. از اینا دیگه گذشته!!!<br />این زوج مسن "دِریل و رابرت دیویس" هستن.<br />حالا حدس بزنین "دِریل و رابرت دیویس" کی هستن؟؟؟<br />آقا و خانوم "دیویس" بنیـان‌گذاران شـهر ساحلی "دریـا کنار" (باز خندید!!!) هستن. جایی کـه فیلم "نمایش ترومن" فیلم برداری شده.<br />"رابرت دیویس" 80 جریب زمـین از پدربزرگ‌ش ارث مـیبره و به همراه همسرش اولین خونۀ شـهر رو هم مـیسازه. ایدۀ آقای "دیویس" به منظور ساخت شـهری کوچیک با ساختمون‌های چند منظوره طی 20 سال گذشته محبوبیت خیلی زیـادی داشته.<br /><br />یکی از صحنـه‌هایی کـه از فیلم حذف شده اما توی بعضی تیزرهای تبلیغاتی فیلم هستش تابلویی رو نشون مـیده کـه روش نوشته:<br />توجه:<br />1. گوشی‌های موبایل را تحویل دهید<br />2. روی صحنـه فیلمنامـه همراه تون نباشـه<br />3. روی صحنـه کارت شناسایی همراه تون نباشـه<br />توی یکی دیگه از </span><span style="font-size:100%;">صحنـه‌ها </span><span style="font-size:100%;">هم ظاهراً یـه شکافی توی آسمون دیده مـیشـه.<br /><br />اسم بازیگر نقش "مارلون" توی تیتراژ فیلم "نمایش ترومن" (البته فیلم اصلی نـه ها! اون فیلم "نمایش ترومن" کـه توی فیلم "نمایش ترومن" هستش (آدم چیز گیجه مـیگیره والا! خوب اسم یکی‌شون رو عوض مـیکردین.).) بـه نام "لوئیز کولت رین" ذکر شده کـه ترکیبی هستش از اسم نوازنده‌های جاز "لوئیز آرمسترانگ" و "جان کولت رین".<br />شخصیت "مارلون" توی فیلم ترومپت هم مـیزنـه کـه اشارۀ دیگه‌ای بـه "آرمسترانگ" هستش.<br /><br />کمـیسیون ایـالتی امتحانات درون "ایرلند" فیلم "نمایش ترومن" رو بـه عنوان یکی از موارد سنجش برایب گواهینامۀ ترک تحصیل </span><span style="font-size:100%;">در سال‌های 2008 و 2010 انتخاب کرده.<br /></span><span style="font-size:100%;">این امتحان همونجور کـه از اسمش پیداست موقع ترک مدرسه گرفته مـیشـه. اینجور کـه به نظر مـیاد توی "انگلستان" به منظور ترک تحصیل یـه حداقل‌های علمـی‌ای رو حتما داشته باشی. کار این کمـیسیون سنجش همـین حداقل‌ها هستش. تازه گواهینامـه هم بهت مـیدن (خیلی باحاله‌ها).<br /><br />درست قبل از اینکه قایق "ترومن" بخوره بـه آخر دنیـا (واقعاً فکرش رو ین. آدم بره بره برسه ته دنیـا.) روی بادبان قایق "ترومن" بـه صورت مشخصی عدد 139 رو مـیبینیم.<br />در گفتگویی کـه در ادامـه بین "ترومن" و "کریستوف" رد و بدل مـیشـه هم اشاره‌هایی بـه "مزمور داوود" سورۀ 139 مـیشـه (در کل این سوره راجع بـه اینـه کـه خدا بـه همـه چی آگاهه و همـه چی تحت کنترل‌ش هست و از این حرف‌ها).<br />همونطور کـه جاهای دیگۀ فیلم هم این اشاره‌ها دیده مـیشـه.<br /><br />دقیقۀ 71 فیلم "جبم کری" رو مـیبینیم کـه با صابون روی آینـه طرح یـه آدم فضایی رو مـیکشـه و حرکات عجیبی انجام مـیده، تمام اینـها بداهه‌های خود "جیم کری" بودن. توی برداشت دیگه‌ای حتی موی بلند و لباس هم به منظور طرحش مـیکشـه.<br /><br />تقریباً اسم تمام مکان‌ها توی فیلم "نمایش ترومن" از اسم بازیگرهای سینما گرفته شده.<br />مثل: مـیدان لنکستر و جادۀ بریمور.<br />اسم تمام بازیگرها هم همـینطور انتخاب شده.<br />مثل: مریل، مارلون، لورن، کرک، آنجلا و بقیـه (نخیر! هیچ بازیگر سینمایی اسمش "ترومن" نیست. اون اسم ساختگی هست و دلیل انتخاب‌ش هم مشخصه. نـه بابا! اسم اون سگه هم اینطوری انتخاب نشده. عجب اشتباهی کردم اینو گفتم‌ها.).<br /><br />دقیقۀ 40 فیلم روی مـیز آشپزخونۀ ترومن و مریل یـه شیشـه ویتامـین D مـیبینیم. همونطور کـه مـیدونین (و یـا همونطور کـه همـیشـه مـیگم الان دارین دونستیده (فرآیندب دانایی رو مـیگن) مـیشین) درون معرض تابش نور خورشید (البته واقعی‌ش) نبودن کمبود این ویتامـین رو باعث مـیشـه. خوب اینم یـه اشارۀ دیگه بـه کلیت فیلم و موقعیت "ترومن".<br /><br />طبق نوشتۀ نیویورک تایمز درون تاریخ 28 آگوست 2008، روانشناسان انگلیسی و امریکایی گزارش کـه بعضی افراد "سندروم ترومن" یـا "توهم نمایش ترومن" گرفتن (مـیگن طرف خوشی زیر دلش زده همـینـه ها. پدر من این همـه مرض! طاعون و وبا و هیستیری و از همـه مـهم‌تر و باکلاس‌تر "ایدز" رو ول کردین رفتین مرض "ترومن" گرفتین؟!؟). یعنی یـه عده فکر مـی کـه یـه نمایش تلویزیونی هست (مثل "نمایش ترومن") کـه اونا بدون اینکه خبر داشته باشن بازیگر نقش اولش هستن و وقتی موقع درمان درون این مورد باهاشون حرف زده مـیشده حال</span><span style="font-size:100%;">‌</span><span style="font-size:100%;">شون بد مـیشده.<br /><br />آخر فیلم "نمایش ترومن" اشاره داره بـه کتابی از "سی.اس. لوئیس" (یکی از سری کتاب‌هایی کـه مجموعۀ "نارنیـا" رو از روش ساختن) کـه توی اون قایقی بـه انتهای دنیـای ناشناخته مـیرسه و با دیواری بـه رنگ آبی آسمونی برخورد مـیکنـه کـه یـه درون داره بـه سمت دنیـای دیگه.<br /><br />خوب! از هر چی بگذریم از موسیقی بسیـار جذاب و تیکه پاره کنندۀ فیلم "نمایش ترومن" نمـیشـه گذشت.<br />من کـه همون اول فیلم کـه موسیقی تیتراژ شروع شد از خود بی خود شدم و به فضاهای لایتناهی دست یـافتم. موسیقی متن هم کـه دیگه نگو، بلا بگو، خوشگل خوشگلا بگو.<br />کلاً راجع بـه موسیقی فیلم "نمایش ترومن" من حرفی به منظور گفتن ندارم کـه ندارم.<br /><br />تموم گشت.</span><br /></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-33913744689681753992009-12-10T00:41:00.004+03:302009-12-10T00:54:40.123+03:30

نقل قول‌های فیلم نمایش ترومن

<div style="text-align: center;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SyATUjocV9I/AAAAAAAAAT8/9rAGnb3vdbU/s1600-h/The+Truman+Show+-+1998.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 400px; height: 250px;" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SyATUjocV9I/AAAAAAAAAT8/9rAGnb3vdbU/s400/The+Truman+Show+-+1998.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-family: arial;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/title/tt0120382/"><span style="font-weight: bold;">The Truman Show - 1998</span></a><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br />ما واقعیت رو همون چیزی کـه بهمون عرضه شده مـی‌دونیم.<br /><br />هیچی واقعی نبود؟<br />تو واقعی بودی.<br /><br />من تو رو بهتر از خودت مـی‌شناسم.<br />ولی تو هرگز توی سر من دوربینی نداشتی.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com23tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-1958336529846153372008-11-07T00:25:00.008+03:302009-12-05T01:32:39.778+03:30

من کی هستم؟

<div style="text-align: center;"><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" ><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SRNaN6umqqI/AAAAAAAAADc/cKl68Ppkcxg/s1600-h/Dragon_Yin_Yang.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 240px; height: 320px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SRNaN6umqqI/AAAAAAAAADc/cKl68Ppkcxg/s320/Dragon_Yin_Yang.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.follywoodjoker.blogspot.com/">Follywoodjoker - 2008</a></span><br /></div><br /><div style="text-align: justify;"><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >به کلمات زیر و معنی اونـها دقت کنین.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >American:ی کـه اهل کشور "امریکا" هستش مثل "آرنولد، راکی، مردعنکبوتی، بتمن و خانومش بت وومن و ..." (نـه بابا "بروس لی" کـه چینی بود). این موجودات فکر مـیکنن همـه چیز ارث پدرشون هستش و حاضر نیستن چیزی رو بای (حتی موجودات دیگر از همـین گونـه) قسمت کنن.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Christian:ی کـه طرفدار دین "مسیحیت" هستش. همونایی کـه فکر مـیکنن فک و فامـیل خدا هستن.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Comedian:ی کـه کار "طنز" مـیکنـه. بهشون "جینگولک‌باز" هم مـیگن.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Historian:ی کـه کار "تاریخ" مـیکنـه. اونایی کـه چون زیـاد کتاب ورق مـیزنن فکر مـیکنن خیلی مخ هستن و از همـه بیشتر مـیفهمن.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Iranian:ی کـه اهل کشور "ایران" هستش. این افراد درون تمامـی علوم و فنون متخصص هستن و کوچکترین حرکت شما رو از نظر علمـی، سیـاسی، اقتصادی، ورزشی، تاریخی و ... تجزیـه و تحلیل مـیکنن.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Libertarian:ی کـه طرفدار "آزادی فردی" هستش. "آزادی" چی‌چی!؟! که تا حالا اسمش رو هم نشنیدم چه برسه بـه اینکه دیده باشم که تا بخوام توضیحش بدم. چه چیزای عجیبی توی این دنیـا پیدا مـیشـه! پناه برخدا!</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Magician:ی کـه کار "تردستی" مـیکنـه. منظور همون "کاپرفیلد" و رفقاش هستن.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Mongolian:ی کـه مبتلا بـه بیماری "مونگولیسم" هستش. البته "مغول"ها رو هم بـه همـین اسم صدا مـیزنن. حالا بگو چرا؟ چون صورتشون شبیـهانی هستش کـه دچار "مونگولیسم" هستن. همـین کارها رو کـه "چنگیزخان" قاطی کرد زد عالم و آدم رو آلای‌دولای کرد دیگه.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Musician:ی کـه کار "موسیقی" مـیکنـه. همون "مطرب" یـا "مزقون‌چی".</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Politician:ی کـه کار "سیـاست" مـیکنـه. هیچی نگم سنگین‌ترم.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Sirenian:ی کـه شبیـه "حوری دریـایی" هستش. ببند نیشت رو! خوشت اومد؟ بی‌جنبه.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >Tartarian:ی کـه متعلق بـه قوم "تاتار" هستش. "اروپایی"ها بـه ما مـیگن، ما هم بـه اونا مـیگیم. فکر کنم "فحش" باشـه.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >تشکر لازم نیست. مـیدونم اطلاعات عمومـی‌تون زیـاد شد اما منظورم از گفتن اینا چیز دیگه بود.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >همونطور کـه روز اول باهاتون طی کردم این وبلاگ بیشتر بـه سوتی‌هایی کـه توی فیلم ها داده شده اختصاص داره بعد به من هم مـیشـه گفت:</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >کسی کـه کار "سوتی" مـیکنـه یـا همون" – Sutian".</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >تموم گشت.</span><br /></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-42462090030094876992009-11-30T11:00:00.006+03:302009-11-30T12:05:43.917+03:30

سوتی های فیلم نمایش ترومن

<div style="text-align: center;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://2.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SxN1xm6qC1I/AAAAAAAAAT0/Ll_jUKfvXgc/s1600/The+Truman+Show+-+1998.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 266px; height: 400px;" src="http://2.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SxN1xm6qC1I/AAAAAAAAAT0/Ll_jUKfvXgc/s400/The+Truman+Show+-+1998.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/title/tt0120382/"><span style="font-weight: bold;">The Truman Show - 1998</span></a><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br />0:03:01<br />خوب. اینجا یکی از اولیـای محترم (و یـا محترمـه) 101 سگ خالدار رو مـی‌بینیم کـه با دیدن "ترومن" هیجاناتش مـیزنـه بالا و جفت پا (شایدم هم جفت دست (ما آخرش نفهمـیدیم چهارپایـان 2 دست و 2 پا دارن یـا 4 که تا پا)) مـیپره روی سینۀ "ترومن". "ترومن" هم کـه ظاهراً خیلی از سگ‌ها خوشش نمـیاد (چون شبیـه همـین واکنش رو جای دیگۀ فیلم هم از "ترومن" مـی‌بینیم) کیف دستی‌ش رو مـیگیره جلوش که تا مانع آقای بابای سگ‌های خالدار بشـه.<br />تا اینجا مشکلی نیست. اما فقط 2 ثانیـه بعد (0:03:03) مـی‌بینیم درون حالی کـه هنوز سگ مورد اشاره با اون 2 عضو مورد بحث روی سینۀ "ترومن" هستش این بار کیف دستی "ترومن" زیر بغل‌ش هست.<br /><br />0:10:43<br />نمـی‌دونم این سوتی عمدی بوده یـا نـه!؟!؟! "ترومن" بـه "مارلون" مـیگه کـه مـیخواد بره بـه "فیجی" (بعداً مـی‌فهمـیم کـه "فیجی" جایی هستش کـه "ترومن" فکر مـیکنـه "لورن" (بعداً مـی‌فهمـیم کـه اسم واقعی "لورن" درون حقیقت "سیلویـا" (بعداً مـی‌فهمـیم کـه "سیلویـا" ی هستش کـه " ترومن" (بعد از این دیگه چیز خاصی نمـی‌فهمـیم) واقعاً دوستش داشته) هستش) اونجا هستش). بعد "مارلون" از "ترومن" مـیپرسه "فیجی" کجاست؟ و اون درون جواب یـه طرف توپ گلف رو نشون مـیده و مـیگه ما اینجا هستیم. بعد طرف دیگۀ توپ رو نشون مـیده و مـیگه فیجی اینجاست. درون حالی کـه از نظر جغرافیـایی طرف مقابل "امریکا" روی کرۀ زمـین یـه جایی دور و بر کشور آفریقایی "مالی" مـیشـه.<br />حالا "فیجی" کجاست؟ مجمع‌الجزایر "فیجی" کشوری درون قارۀ اقیـانوسیـه یعنی زیر گوش "اسکیپی" و نزدیک "امریکا" هستش.<br />البته چون "ترومن" توی زندگی‌ش از جزیرۀ محل زندگی‌ش بیرون نرفته و جای دیگه‌ای رو ندیده نمـیشـه سرزنشش کرد.<br /><br />0:15:05<br />این صحنـه زمانی هستش کـه "ترومن" پدرش رو توی خیـابون مـی‌بینـه. بـه اون خانوم با سویی‌شرت سفید و شلوار و کفش مشکی توجه کنین. یـه ساک دستی توی دست راستش هست. وقتی زاویۀ دوربین تغییر مـیکنـه (کمتر از 1 ثانیـه بعد) مـی‌بینیم کـه سبد توی دست چپ خانومـه هستش (البته درون سرعت عمل بانوان شکی نیست).<br />حالا این هیچی! سرعت این خانومـه انقدر بالاست کـه توی همـین زمان کم مـیره بـه اون آقایی کـه جلوش راه مـیره مـیرسه و باهاش طرح دوستی مـیریزه. بعد با هم دوست مـیشن (اخبار تأیید نشده اعلام کـه در این فاصلۀ زمانی خطبۀ عقد هم بین این 2 نفر جاری شده و با هم حلقه هم رد و بدل . حالا زمان خرید جهاز و خرید عروسی و چاپ کارت دعوت و پخشش و هماهنگی سالن و خبر عاقد و خرید مـیوه و شیرینی و ... رو هم بـه این زمان اضافه کنین. الان بـه عمق فاجعه پی بردین؟ همۀ این کارها طی همـین زمان کمتر از 1 ثانیـه انجام شده.) و وقتی دوربین تغییر زاویـه مـیده این 2 نفر رو مـی‌بینیم کـه مثل 2 که تا کبوتر عاشق دارن با هم قدم مـیزنن و صحبت مـیکنن.<br />البته شایدم با هم دوستی، همکاری، همسایـه‌ای چیزی بودن. ولی این مسأله چیزی از ارزش‌های اون خانومـه کم نمـیکنـه.<br /><br />0:15:29<br />اون سگ بی‌صاحب مونده رو مـی‌بینین کـه داره مـیره توی فروشگاه؟ درون واقع تقریباً وارد فروشگاه شده. اما ظاهراً یکی جلوی درون این بد بختِ بی سر و صاحب رو شوت مـیکنـه عقب چون چند لحظه بعد (0:15:34) یعنی زمانی کـه "ترومن" پشت درهای بستۀ اتوبوس مـیمونـه دوباره همون سگ رو مـی‌بینیم کـه با فاصله داره بـه سمت درب فروشگاه مـیره.<br />تازه چند ثانیـه بعد (0:16:00) هم همـین سگ رو مـی‌بینیم کـه از جلوی "ترومن" کـه هاج و واج اطرافش رو نگاه مـیکنـه رد مـیشـه (البته درون این مورد مـیتونیم مثبت نگاه کنیم و فرض بگیریم کـه مأموران فروشگاه کارشون رو خوب انجام و در کوتاه‌ترین زمان ممکن این سگ رو بـه بیرون از فروشگاه هدایت . شایدم همون یـارو فوتبالیسته دوباره این سگ بدبخت رو شوتیده.).<br />حالا اصلاً این سگه از کجا اومده؟ صاحب این سگ یکی ازانی (خانومـه (کلاً خانوما نقش بـه سزایی درون این فیلم داشتن)) هستش کـه پدر "ترومن" رو بـه زور سوار اتوبوس مـیکنن.<br /><br />0:15:53<br />یـه احتمال دیگه درون مورد اون سگ توی صحنۀ قبل اینـه کـه مـیخواسته حواس بیننده رو از این سوتی پرت کنـه.<br />یـه ماشین نقره‌ای رنگ از جلوی "ترومن" (بین "ترومن" و دوربین) رد مـیشـه. حالا اینکه ماشین بـه صورت تابلوئی از بیرون کادر شروع بـه حرکت مـیکنـه هیچی ولی سایۀ عوامل صحنـه کـه توی سطح صاف و براق بدنۀ ماشین معلوم مـیشـه رو چیکارش کنیم؟؟؟<br /><br />0:26:46<br />"ترومن" موفق مـیشـه "سیلویـا" رو اغفال کنـه و با هم مـیرنساحل. از جزئیـات بالا و پائین 48 سال این قسمت مـی‌گذریم و مـیرسیم بـه جایی کـه مثلاً بابای "سیلویـا" اومده دنبالش. توی این صحنـه داریم "ترومن" و "سیلویـا" رو از دید دوربینی کـه توی دکمۀ لباس پدر الکی "سیلویـا" هستش مـی‌بینیم.<br />و اینک آخرالزمان! پدر الکی "سیلویـا" 2 که تا سایـه داره!!! یـا شایدم 2 که تا کله داره!!! ولی آخه بدنشم 2 که تا هستش!؟! بعد شاید یک روح هستش درون 2 بدن. البته این احتمال هم هست کـه یکی از سایـه‌ها سایۀ یکی از عوامل پشت صحنۀ فیلم باشـه.<br /><br />0:35:19<br />توی این صحنـه "ترومن" رو مـی‌بینیم کـه اومده محل کار "مارلون" که تا چیزای عجیبی کـه براش اتفاق افتاده رو بـه "مارلون" بگه. توجه‌تون رو از ور زدن‌های مداوم "ترومن" بیـارین روی بسته‌های شکلاتی کـه "مارلون" داره توی دستگاه مـی‌چینـه. توی این صحنـه مـی‌بینیم کـه "مارلون" ردیف اول دستگاه رو از بسته‌های قهوه‌ای رنگ شکلات پر کرده و تعداد 2 فقره بستۀ زرد رنگ شکلات هم توی ردیف دوم مستقر فرموده کـه دیگه ور زدن‌های مسلسل‌وار "ترومن" بهش اجازه نمـیده کارش رو ادامـه بده و مجبور مـیشـه بـه حرف‌های اون گوش بده.<br />خوب. توی این فاصله کـه "مارلون" بـه حرف‌های "ترومن" گوش مـیده بسته‌های شکلات هم از فرصت استفاده مـیکنن و به کارهای شخصی‌شون مـی‌پردازن. اگه بـه صحنۀ بعد (0:35:38) نگاه کنین مـی‌بینین کـه اون بسته زردها کـه رفتن دستشویی و یکی از بسته‌های قهوه‌ای هم کـه جاش تنگ بوده خودش سر خود جاش رو تغییر داده و اومده ردیف وسط. البته کلاً بسته‌های قهوه‌ای همـه‌شون یـه ت بـه خودشون دادن. احتمالاً یـه چیزی پارتی داشتن.<br />خوبیـه این بسته‌های شکلات اینـه کـه فهم و شعورشون بالاست. صحنۀ بعد (0:35:51) رو ببینین. کارشون رو کـه انجام بعدش برگشتن سرجاشون. فقط نمـیدونم اون بستۀ زرد رنگ سومـی از کجا پیداش شد!؟!؟!<br /><br />0:36:01<br />تحرکات استراتژیک و ژئوپولتیک بسته‌های شکلات رو کـه رد کنیم بـه یـه پدیدۀ نادری برمـی‌خوریم. هیچی کنار "مارلون" جلوی دستگاه وجود نداره!!! حالا پیدا کنین پرتقال فروش را!!! بـه نظرتون "مارلون" این همـه شکلات کـه چپوند توی دستگاه رو از کجاش درمـی‌آورد!؟!؟! جالب اینـه کـه چند ثانیـه قبل (0:35:58) "مارلون" دولا مـیشـه و شکلات‌هایی کـه توی دستش مونده بوده رو مـیندازه توی یـه ظرف احتمالاً فلزی کـه صداش هم بـه صورت واضحی شنیده مـیشـه.<br /><br />0:36:09<br />من موندم، "ترومن" حدود 30 سال هستش کـه توی این جزیره زندگی مـیکنـه ولی یـه بار با خودش نگفته چطور ممکنـه ماه و خورشید توی آسمون کنار هم باشن و ماه هم کامل باشـه!؟!؟! توی این صحنـه و چند لحظه بعد (0:36:36) این پدیدۀ غیرممکن بـه وضوح و با چشم غیرمسلح هم قابل رؤیت هستش.<br />همونطور کـه مـیدونین وقتی خورشید پشت ماه باشـه سمت تاریک ماه رو بـه زمـین قرار مـیگیره و ماه تحت هیچ شرایطی نمـیتونـه کامل باشـه. درون حقیقت توی این شرایط ماه نو و هلال (یـا حِلال) خواهیم داشت. ماه هم کـه اُمرن پشت خورشید قرار نگیره چون فاصلۀ خورشید از زمـین نسبت بـه فاصلۀ ماه از زمـین بیشتره.<br /><br />0:39:08<br />آماده باشین کـه مـیخوام افشاگری کنم. توی این صحنـه عکسی از عروسی "ترومن" و "مِریل" رو مـی‌بینیم کـه دارن همدیگه رو مـی‌بوسن. توی این ع"مِریل" موقع بوسیدن "ترومن" 2 که تا از انگشت‌هاش رو روی هم قرار داده کـه نشانۀ دروغ گفتن هستش. "ترومن" بیچاره هم کـه تازه این موضوع رو فهمـیده و شوکه شده اصلاً حواسش نیست کـه "مِریل" حلقه‌ش رو هم توی انگشت دست راستش کرده (بیچاره "ترومن").<br /><br />0:48:03<br />خوب. اینجا "ترومن" رو مـی‌بینیم کـه یـهو زده بـه سرش بره بـه "فیجی". درون نتیجه "مِریل" رو جلوی درون خونـه سوار کرده و راه افتاده بـه طرف "فیجی". "مِریل" بیچاره کـه انتظار این رالی بازی‌ها رو نداشته حتی فرصت نکرده کمربند ایمنی‌ش رو ببنده. دلیلش هم صحنۀ بعد (0:48:08) کـه نشون مـیده کمربندش بسته نیست و صحنۀ بعد از اون (0:48:10) کـه "مِریل" رو درحال بستن کمربند ایمنی نشون مـیده. حالا مشکل کجاست؟ مشکل اینـه کـه توی صحنۀ اول (0:48:03) بـه وضوح دیده مـیشـه کـه کمربند ایمنی کاملاً بسته‌ست (حالا هی بگو "پراید" ماشین بدی هستش. آدم توی "پراید" حداقل خیـالش از بابت کمربند ایمنی راحته کـه یـا بسته نمـیشـه یـا اگه بسته شد دیگه بسته شده اُمرن دیگه بتونی بازش کنی.).<br /><br />1:09:43<br />توی این صحنـه "کریستوف" (سازندۀ فیلم "نمایش ترومن" توی فیلم "نمایش ترومن") رو مـی‌بینیم کـه داره تصویر "ترومن" رو کـه روی تلویزیون بزرگ استودیو هستش نوازش مـیکنـه. مسأله اینجاست کـه چون همـه جا تاریکه و تنـها منبع نوری فضا همـین تلویزیون هست حتما سایـه‌ها خلاف جهت اون باشن یعنی سایۀ "کریستوف" حتما پشتش بیوفته ولی مـی‌بینیم کـه سایۀ "کریستوف" روی صفحۀ تلویزیون مـیوفته. این قضیـه نشون مـیده کـه به احتمال قوی اون تلویزیون با جلوه‌های ویژه و به وسیلۀ پردۀ آبی ایجاد شده.<br /><br />1:13:47<br />توی این صحنـه بچه‌های اتاق فرمان رو مـی‌بینیم کـه با دیدن "کریستوف" خودشون رو جمع و جور مـیکنن. اون نفر پشتی کـه داشت پیتزا مـیخورد رو ببینین کـه از جاش مـیپره. حالا بـه صحنۀ بعد (کمتر از 1 ثانیـه بعد) مـیریم. بـه آینـه‌ای کـه سمت چپ تصویر هستش توجه کنین. همون مستر پیتزا دوباره داره از روی صندلی پا مـیشـه (البته نظر بـه آیۀ شریفۀ "حمومک مورچه داره - بشین و پاشو خنده داره" مـیشـه این مسأله رو ندیده گرفت).<br /><br />1:28:22<br />این طناب کـه روی پای "ترومن" هستش رو مـی‌بینین؟ این با استفاده از علوم هسته‌ای و فن‌آوری نانو طراحی و تولید شده. اگه بـه صحنۀ بعد (1:28:23) برین متوجه تفاوتش با طناب معمولی مـیشین. طنابه وقتی مـی‌بینـه "ترومن" حالش زیـاد خوش نیست خودش بـه صورت اتوماتیک گره مـیخوره که تا ایمنی بالاتری رو براش فراهم کنـه (الکی نیست که! حق مسلم ماست!).<br /><br />1:29:32<br />سازندگان این فیلم کلاً با سایـه‌ها مشکل داشتن. توی این صحنـه و چند ثانیـه بعد (1:29:37) مـی‌بینیم کـه سایۀ قایق سمت راستش افتاده اما فقط و تنـها فقط 36 ثانیـه بعد (1:30:13) خورشید از یـه طرف آسمون بـه طرف دیگه‌ش رفته و سایۀ قایق این بار سمت چپش قرار گرفته.<br /><br />1:29:40<br />فقط مـیمونـه یـه توصیۀ کوچولو. سعی کنین لباس‌های شسته‌تون رو به منظور خشک شدن توی اقیـانوس پهن کنین چون 3 سوت خشک مـیشن. مـیگین نـه؟ لباس های "ترومن" رو ببینین. همـین الان طوفان تموم شد ولی پلیور بـه اون زخیمـی خشک خشکه.<br /><br />راستی شما فهمـیدین این قضیۀ اپیزودبندی کـه "کریستوف" هی مـیگفت چی بود!؟!؟! مگه فیلم هفته‌ای هفت روز و روزی 24 ساعت بـه طور مدام پخش نمـیشد!؟!؟! بعد اپیزود دیگه معنی نداره!!! کلاً داره پخش مـیشـه دیگه!!! قسمت اول و دوم و ... نداره دیگه!؟!؟!<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com6tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-53214426257384823092009-02-17T07:24:00.003+03:302009-11-30T11:28:54.320+03:30

نقل قول‌های فیلم سینما پارادیسو

<div style="text-align: justify;"><div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a style="font-family: arial;" onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SZo1dNE0dbI/AAAAAAAAANk/4nX9MSOwz6E/s1600-h/Cinema+Paradiso+-+Quotes.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 274px;" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SZo1dNE0dbI/AAAAAAAAANk/4nX9MSOwz6E/s320/Cinema+Paradiso+-+Quotes.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-family: arial; font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/title/tt0095765/">Cinema Paradiso - 1988</a></span><br /></div><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;">موقعی کـه سرازیری رو پائین مـیری خدا کمکت مـیکنـه اما موقع برگشت خدا فقط نگاه مـیکنـه.<br /><br />زندگی شبیـه فیلم ها نیست. زندگی خیلی سخت‌تر هستش.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com3tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-45762573053794590922008-11-24T02:56:00.008+03:302009-11-30T11:11:26.384+03:30

جیم کری گرافی

<div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a style="font-family: arial;" onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SSnnAYFXMUI/AAAAAAAAAG8/fjIW3s5HbTI/s1600-h/Jim+Carrey.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 228px; height: 320px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SSnnAYFXMUI/AAAAAAAAAG8/fjIW3s5HbTI/s320/Jim+Carrey.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-family: arial;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0000120/"><span style="font-weight: bold;">Jim Carrey - 1962</span></a></span><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br />جیمز یوجین کری </span><span style="font-size:100%;">(بازیگر)</span><br /><span style="font-size:100%;">متولد 17 / ژانویـه / 1962 (27 / دی / 1340) – کانادا<br /><br />درمورد "جیم کری" معروف هست که...<br />بدن قابل انعطافی داره.<br />مکرراً شخصیت‌هایی رو بازی مـیکنـه کـه یـا سبز هستن و یـا سبز مـیپوشن.<br />حرکات صورت خارق‌العاده‌ای داره کـه معمولاً با صداها یـا خنده‌های عجیب هم همراه هستش.<br /><br />در 16 سالگی دبیرستان رو ول کرده (مثل اینکه بین خارجی‌ها هم مسألۀ "سیکل" وداشتن (لطفاً از خودتون ابتکار بـه خرج ندین حرف "و" هم جز کلمـه‌ست) وجود داره.). این رو هم بگم کـه قبل از ترک تحصیل شاگرد اول و آدم خرخون کلاس‌شون بوده.<br /><br />"جیم کری" سال 1997 از طرف مجلۀ "مردم" جزو زیباترین مردم جهان (50 نفر برتر) انتخاب شد (حتماً مـیتونین نفر اول رو حدس بزنین!).<br /><br />تو سن 10 سالگی شاخ‌بازی درمـیاره و "خلاصۀ تجربیـات"ش (لغت‌نامۀ وزین "بابیلون" کلمۀ "رزومـه" رو اینجوری پاس داشته بود.) رو به منظور یـه شرکت کـه تو کار نمایش بود مـیفرسته.<br /><br />توجه: اون‌هایی کـه "جیم کری" الگوی زندگی‌شون هستش این قسمت رو نخونن چونکه نمـیتونن از الگوشون پیروی کنن درون نتیجه افسرده مـیشن حالا بیـا و درستش کن.<br />"جیم کری" طی عملی آخر خنده تو یـه مراسم و پتی (فقط اونجاش رو با جوراب پوشونده بوده (نـه داداش ِ گـُلم! اونجا رو کـه یـه گونی جوراب مـیخواد که تا بپوشونی. اون یکی جاش رو. آهان! همون جاش رو.)) شرکت مـیکنـه.<br /><br />بچه کـه بوده یـه مدت رو با خانواده‌اش تو "کاروان" (منظور "غافله" نیست. منظور همونایی هستش کـه تو "ایران" بهش مـیگن "کانکس") زندگی کرده و همۀ خانوادش مجبور شدن بـه عنوان سرایدار تو یـه کارخونـه کار کنن.<br />کم کم دارم بـه این نتیجه مـیرسم کـه آدم اگه تو بچه‌گی یـه چیزایی براش عقده بشـه بعداً کـه بزرگ مـیشـه موفق‌تر مـیشـه.<br /><br />یـه چک بـه مبلغ 20 مـیلیون دلار به منظور خودش مـینویسه و اون رو که تا زمان فیلم "مرد کابلی" (1996) یعنی موقعی کـه این مبلغ رو بـه عنوان دستمزد مـیگیره توی کیف پولش نگه مـیداره (اگه بـه نظرتون کار بی‌خودی بـه نظر مـیاد بعد فیلم "راز" رو نبینین چون چند که تا نمونۀ واقعی دیگه از همـین کارهای بی‌خود رونشون مـیده.).<br /><br />سال 2000 درحالی کـه با "رنـه زلوگر" نامزد بوده و همۀ کارهاشون رو به منظور عروسی کرده بودن رابطه‌شون رو بهم زدن (احتمالاً "رنـه زلوگر" مـیخواسته گربه رو قبل از اینکه بـه حجله برسن بکـُشـه کـه "جیم کری" قاتی مـیکنـه و مـیزنـه کافه رو بهم مـی‌ریزه.).<br /><br />سال 2001 اعلام کرد کـه مـیخواد شـهروند امریکایی بشـه و تابعیت این کشور رو بگیره. حدود 3 سال طول کشید که تا به این سعادت بزرگ، فیض عظیم و مقام شامخ (آقا جون هرکی دوست دارین یکی معنی این کلمـه رو بـه من بگه.) نائل بشـه. البته "جیم کری" این رو هم گفته کـه تابعیت کانادایی‌ش رو نگه مـیداره.<br /><br />زن اول "جیم کری" سال 2003 درخواستی رو بـه دادگاه عالی "لس آنجلس" مـیده و درخواست نفقۀ (البته به منظور 15 سالشون کـه اسمش "جین" هستش) بیشتر مـیکنـه. این خانم ادعا کرده کـه تو این دوره و زمونـه با بُرجی 10.000 دلار نمـیشـه بچه بزرگ کرد (انصافاً حق داره مـیدونین الان قیمت "لامبورگینی" و "بوگاتی" یـا حداقل یـه "کوروت" دست دوم چنده؟).<br />ظاهراً خانم ِ آقای "کری" مـیخواد کار پدر رو دنبال کنـه و وارد "صنعت تفریحات و سرگرمـی" بشـه بـه همـین خاطر به منظور تأمـین شـهریۀ دانشگاه، پول کتاب و وسایل دیگه، هزینۀ ایـاب‌وذهاب، پول فیش‌غذا (این از همـه مـهم‌تره) به منظور ناهار و 1000 که تا خرج دیگه (اگه "دانشگاه آزاد مسیحی" قبول بشـه کـه همۀ این‌ها ضرب درون n مـیشـه. شاید بگین هزینۀ ایـاب‌وذهاب کـه دیگه بـه نوع دانشگاه ارتباط نداره ولی اگه یـه تحقیق کوچولو ین متوجه مـیشین کـه واحدهای "دانشگاه آزاد مسیحی" درون "امریکا" معمولاً (به جز دانشگاه‌های شـهر "واشنگتون" کـه بالاخره پایتخت هستش و در اونجا تخم 2 زرده گذاشته مـیشـه و با بقیۀ نقاط کشور فرق داره) نوک کوه یـا ته دره واقع شده‌اند و برای دسترسی بـه اون‌ها نیـاز بـه ابزار و وسایل خاص هستش.) نیـاز بـه پول بیشتر هستش.<br /><br />بیشتر شخصیت‌هایی کـه بازی کرده آدم‌های معمولی‌ای هستن کـه زندگی‌شون دراثر عوامل ماوراءالطبیعه و یـا بـه وسیلۀ نیروهای ناشناخته تغییر مـیکنـه. بـه عنوان مثال درون فیلم "ماسک" یـه نقاب پیدا مـیکنـه کـه بهش قدرت جادویی مـیده و یـا درون فیلم "بروس ِ توانا" کـه خدا یـه حالی بهش مـیده و اجازه مـیده 1 روز جای خدا بشینـه و حالش رو ببره یـا فیلم "نمایش ترومن" کـه مـیفهمـه کل زندگی‌ش یـه نمایش تلویزیونی بوده.<br />توضیح‌غیرواضحات: تو زبون انگلیسی یـه اصطلاحی داریم با عنوان "God Almighty" کـه معنیش همون "خدای توانا"ی خودمون مـیشـه. اسم فیلم "Bruce Almighty" هم از همـین اصطلاح گرفته شده چون فیلم دارهی رو نشون مـیده کـه جای خدا نشسته اما اگه دقت کنین تنـها فرقی کـه "بروس" با قبل کرده اینـه کـه توانائیش بیشتر شده. یعنی "خدای توانا" شده "بروس ِ توانا".<br /><br />موقع فیلم برداری ِ فیلم "ان زمـینی راحت هستن" لباس پوشیدن "جیم کری" و 2 نفر دیگه کـه نقش بیگانـه‌ها رو بازی مـی حدود 2.5 ساعت طول مـیکشیده.<br /><br />"جیم کری" یـه هواپیمای 25 مـیلیون دلاری به منظور خودش داره (احتمالاً آخر هفته‌ها با هواپیماش مـیره روی اقیـانوس کـه فضا بازه و باهاش تک‌چرخ مـیزنـه و حالش رو مـیبره. خوش بـه سعادتش.).<br /><br />"جیم کری" گفته کـه شخصیت "جول" درون فیلم "تابش ابدی ذهن پاک" (عاشق، خسته، خجالتی و ...) بـه شخصیت واقعی‌ش خیلی نزدیک هستش.<br /><br />"جیم کری" یکی از تصاویرش کـه متبرک بـه امضاش هم کرده بوده هدیـه مـیکنـه که تا بفروشن و با پولش به منظور بچه‌های فقیر اسباب‌بازی بخرن.<br /><br />سال 1980 دچار افسردگی شده بود کـه به خیر گذشت و "جیم کری" دوباره بـه آغوش گرم جامعۀ (ظاهراً) غیرافسرده بازگشت.<br /><br />وقتی "توپک شکور" تو زندان بوده یـه نامـه براش مـینویسه که تا کمکش کنـه کـه بخنده. "توپک" هم به منظور اینکه یـه جوری از خجالت "جیم" دربیـاد گفته کـه "جیم کری" بازیگر محبوبشـه.<br /><br />یـه موتور "هارلی دیویدسون" مـیخره و مجوز مـیگیره کـه به جای شماره پلاک روی پلاکش بنویسه "بدون برچسب" (البته بـه عنوان شوخی). ولی این شوخی کار دست "جیم کری" مـیده و صندوق پستی‌ش رو پر مـیکنـه از برگه‌های جریمـه کـه مربوط بـه دیگران بوده (اینجور مواقع هستش کـه مـیگن یـه دیوونـه (البته دور از جون دیوونـه‌ها) یـه سنگ مـیندازه ته چاه کـه 100 که تا عاقل نمـیتونن درش بیـارن.). بالاخره پلیس "بدون برچسب" رو بـه عنوان پلاک وسیلۀ "جیم کری" ثبت مـیکنـه و قضیـه حل مـیشـه.<br /><br />قرار بوده نقش کاپیتان "جک گنجشکه" توی فیلم "دزدان دریـای کارائیب" رو بهش بدن کـه ندادن. دستشون درد نکنـه.<br /><br />شخصیتی کـه در فیلم "کارآگاه حیوانات" بازی کرده بـه عنوان 97مـین شخصیت برتر تاریخ سینما انتخاب شده.<br /><br />از سال 1995 که تا 2005 شش بار نامزد دریـافت جایزۀ "گـُلدن گلوب" شده و 2 بار هم این جایزه رو (به خاطر بازی درون فیلم های "نمایش ترومن" و "انسان روی ماه"). جالب اینجاست بااینکه بیشتر نقش‌هاش کمدی هستن این 2 که تا جایزه رو بـه خاطر نقش‌های درام برنده شده.<br /><br />"نیکول کیدمن" گفته کـه از بین آقایون "جیم کری" بهترین دوستش هستش (کلاً "نیکول کیدمن" با همـه رفیق هستش و با همـه حال مـیکنـه (بابا تو ذهنت چقدر منفی هستش! منظورم این بود کـه از مصاحبت با همـه لذت مـیبره.).).<br /><br />قرار بوده نقش "گی فاکر" رو تو فیلم "ملاقات والدین" بازی کنـه و حتی موقع نوشتن فیلمنامـه هم کمک کرده که تا یـه سری شوخی قاتی متن کنن ولی موقع هم زدن از یـه نفر دیگه استفاده .<br /><br />"جیم کری" هم درکنار دیگر دوستان کـه عاشق غذاهای سالم و طبیعی مثل "شبدر" و "یونجه" هستنبه گوشت نمـیزنـه. گیـاه‌خوار هستش.<br /><br />"جک نیکلسون" گفته کـه این آقا (جیم کری) "جک نیکلسون ِ نسل بعدی" هستش.<br /><br />درآمدش این چند ساله بدک نبوده. خدا بده برکت.<br />"بروس ِ توانا" سال 2003 مبلغ 25.000.000 دلار<br />"چطور سرخر کریسمس رو دزدید" سال 2000 مبلغ 20.000.000 دلار<br />(سرخر: منظور همون آدم ضدحال و ضایع هستش. کلمۀ بهتر پیدا نکردم.)<br />"من، خودم و آیرین" سال 2000 مبلغ 20.000.000 دلار<br />"انسان روی ماه" سال 1999 مبلغ 20.000.000 دلار<br />"نمایش ترومن" سال 1998 مبلغ 12.000.000 دلار<br />"دروغگوی دروغگو" سال 1997 مبلغ 20.000.000 دلار<br />"مرد کابلی" سال 1996 مبلغ 20.000.000 دلار<br />"بتمن ِ جاویدان" سال 1995 مبلغ 5.000.000 دلار<br />"احمق و احمق‌تر" سال 1994 مبلغ 7.000.000 دلار<br />"ماسک" سال 1994 مبلغ 540.000 دلار<br />"کارآگاه حیوانات" سال 1994 مبلغ 350.000 دلار<br />"به رنگ زندگی" سال 1990 مبلغ 25.000 دلار<br /><br /><br /><span style="font-size:130%;"><span style="font-weight: bold;">گفته‌های شخصی جیم کری</span></span><br /><br />من دوست دارم که تا دیروقت بیدار بمونم. نـه بـه خاطر مـهمونی بلکه بـه خاطر اینکه تنـها زمانی‌ست کـه من تنـها هستم و مجبور نیستم نقش بازی کنم.<br /><br />[درمورد از دست جایزۀ "گـُلدن گلوب" سال 1998]<br />این دیوونگی هستش... منظورم اینـه کـه "نیکلسون"، "هافمن"، "جکسون" و "کلاین". من نمـیفهمم چطوری از دستش دادم.<br /><br />مردم عاشق خندیدن هستن و بیشترشون مـیتونن تو هرچیزی یـه موضوع خنده‌دار پیدا کنن. طبقه‌بندی "نمایش کمدی" مسخره‌ست. منظورم اینـه کـه اگه شما بـه یـه جوک درمورد گـ...ز بخندین حتما احساس شرم کنین؟ من کـه اینطوری فکر نمـیکنم.<br /><br />من اعتقادی بـه این افسانـه‌های "باهم موندن به منظور همـیشـه" ندارم. 10 سال بای بودن کافیـه (اووووو! چه خبره؟ 10 سال!؟!). توی 10 سال شما بـه اندازۀ کافی مـیتونین عشق بورزین.<br /><br />من قصد ندارم از اموال کانادایی‌م و همۀ اونانی کـه عاشق من هستن و من رو حمایت مـیکنن دست بردارم. تربیت کانادایی من رو این شخصی کـه هستم ساخته. من همـیشـه افتخار مـیکنم کـه یـه کانادایی هستم.<br /><br />[وقتی ازش پرسیدن کـه شعار شخصی‌ش چیـه؟]<br />همـیشـه بـه سمت پرتگاه حرکت کن!<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-11470651124644582882008-11-15T20:40:00.009+03:302009-11-19T20:28:17.518+03:30

دانستنی های فیلم فهرست شیندلر

<div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SR8CxXD2cUI/AAAAAAAAAFU/7Kyce3bd8iU/s1600-h/Schindler%27s+List+-+3.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 234px;" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SR8CxXD2cUI/AAAAAAAAAFU/7Kyce3bd8iU/s320/Schindler%27s+List+-+3.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/title/tt0108052/">Schindler's List - 1993</a></span><br /></div><br /><div style="text-align: justify;"><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"اسپیلبرگ" بـه عنوان تهیـه‌کنندۀ کار، کارگردانی این فیلم رو بـه یـه سری از کـَت و کلفت‌های کارگردانی سینما پیشنـهاد مـیکنـه چون مـیترسیده خودش نتونـه انصاف رو درون بیـان داستان رعایت کنـه.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"مارتین اسکورسیزی" این پیشنـهاد رو رد مـیکنـه چون اعتقاد داشته این کاری هستش کـه باید یـه کارگردان یـهودی انجامش بده. خیلی خین و خین‌ریزی توی فیلم کم هستش اگه "اسکورسیزی" کارگردانش بود دیگه چی مـیشد؟</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"رومن پولانسکی" (کارگردان فیلم هایی مثل "پیـانیست" و "ماه تلخ" کـه معمولاً چند وقت یـه بار مـیاد یـه فیلم مـیسازه و همـه رو جر وا جر مـیکنـه و مـیره خونشون) هم کـه خودش از نجات‌یـافتگان "هولوکاست" (دوستان دقت کنن کـه آوردن این اسم بـه معنی تأیید یـا تکذیب چیزی نیست. لطفاً از قول بنده چیزی نقل نشـه. بـه دوستان زحمتکش وزارت محترم ارشاد هم خسته نباشید عرض مـیکنم) هستش گفته احساس مـیکنـه هنوز آمادگی ساخت فیلمـی درمورد این قضیـه رو نداره. خدائیش "چنگیزخان" و "تیمورلنگ" هم اگه اونجا بودن تو روحیـه‌شون تأثیر مـیذاشت و تا چند وقت اشتهای کشت و کشتارشون کور مـیشد.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"بیلی ویلدر" (تو نوشتن فیلمنامۀ اولیۀ فیلم هم بوده) هم کـه گفته من دیگه بازنشسته شدم و کار نمـیکنم و خلاصه کلاس گذاشته. بالاخره هم همـین آقای "ویلدر" هستش کـه "اسپیلبرگ" رو متقاعد مـیکنـه کـه کارگردانی رو خودش بـه عهده بگیره.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"سیدنی لومت" هم اعتقاد داشته کـه همۀ حرفش رو راجع بـه "هولوکاست" قبلاً درون فیلم "دلال" زده.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >چون اجازۀ فیلم برداری درون "آشوویتس" بـه "اسپیلبرگ" داده نمـیشـه کل قضیـه رو یـه جای دیگه مـیسازن و اونجا کار مـیکنن. که تا کور شود هر آنکه نتواند دید.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >وقتی فیلم توی "اسرائیل" پخش مـیشـه ملت هِرهِر مـیزنن زیر خنده چون آخر فیلم یـه قطعه‌ای بـه نام "اورشلیم طلایی" بوده کـه متعلق بـه سال 1967 (22 سال بعد از پایـان جنگ جهانی دوم) و یـه آهنگ پاپ هستش. سازندگان فیلم هم کـه مـیبینن خیلی ضایع شد مـیگردن یـه آهنگی بـه نام "اِلی اِلی" پیدا مـیکنن کـه زمان جنگ نوشته شده که تا مناسب‌تر باشـه.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >طراح لباس به منظور اینکه بتونـه بیش از 20.000 لباسی کـه برای فیلم نیـاز داشتن تهیـه کنـه یـه آگهی تبلیغاتی مـیده کـه چی؟ ما داریم دنبال لباس‌های قدیمـی مـیگردیم. از اونجایی کـه اوضاع اقتصادی درون "لهستان" ترکمون هستش کلی آدم لباس‌هایی کـه از اون موقع نگه داشته بودن رو مـیارن به منظور فروش.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >این فیلم پرخرج‌ترین فیلم سیـاه و سفید تاریخ سینمای جهان هستش کـه تا حالا ساخته شده. که تا قبل از ساخت فیلم "فهرست شیندلر" این رکورد بـه مدت 30 سال متعلق بود بـه فیلم دیگه‌ای درون مورد جنگ دوم جهانی با نام "طولانی‌ترین روز".</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >در ساخت این فیلم هیچ رنگ سبزی (چه درون لباس‌ها و چه جاهای دیگه) استفاده نشده چون این رنگ درون فیلم سیـاه و سفید خوب نشون داده نمـیشـه. اصولاً سازندگان بـه مـیزان نور و رنگ توی فیلم توجه خاصی که تا نمایش فیلم خوب از آب دربیـاد که تا جایی کـه واقعی شدن یـا نشدن فیلم رو بی‌خیـال شدن.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"فهرست شیندلر" بعد از فیلم "آپارتمان" (1960) اولین فیلم سیـاه و سفید هستش کـه "اسکار" بهترین فیلم رو دریـافت کرده.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"فهرست شیندلر" واقعی گم و گور شده بوده که تا اینکه درون سال 1999 همراه با یـه سری وسائل دیگه متعلق بـه "اسکار شیندلر" داخل چمدونی درون اتاق زیر شیروونی آپارتمانش (جایی کـه تا چند ماه قبل از مرگش اونجا زندگی مـیکرده) پیدا مـیشـه.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >اول فیلم کـه نازی‌ها دارن همۀ یـهودی‌ها رو یـه جا کـُپه مـیکنن جمعیت دیده مـیشن کـه دارن از روی یـه پل رد مـیشن که تا به محلۀ کلیمـی‌های شـهر "کراکوف" برن. اما درون واقع محلۀ کلیمـی‌ها همون طرف پل هستش کـه خلق‌الله دارن ازش مـیان. باز هم چون اجازۀ فیلم برداری بـه گروه سازندۀ فیلم داده نشده (ما نفهمـیدیم بالاخره دنیـا دست کیـه؟ همـه کـه مـیگن یـهودی‌ها دنیـا رو مـیچرخونن و اصولاً خر اینـها از کرّه‌گی دم داشته اندازۀ چی! این‌ها رو کـه هیچ کجا راه نمـیدن!) مجبور شدن اینطوری بـه بیننده رکب بزنن کـه بنده حالشون رو گرفتم و بینندگان عزیز رو آگاه کردم.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >اون بچۀ قرمزپوش کـه توی فیلم حضور داره (و همونطور کـه تو یـه مطلب دیگه توضیح دادم با لباس قرمزش دهن کلیۀ عوامل فیلم رو مورد عنایت قرار داده. تازه اول مـیخواستن فیلم رو بـه زبون لهستانی و آلمانی با زیرنویس انگلیسی بسازن کـه خدا مـیزنـه بعد یقۀ "اسپیلبرگ" و از این کار پشیمونش مـیکنـه. انصافاً درون اون صورت ساخت فیلم وا مصیبتا مـیشد.) یـه شخصیت واقعی هستش منتهی درون واقعیت بر خلاف داستان فیلم این نجات پیدا مـیکنـه و بعدها یـه شرح حال از خودش با نام " کـُت قرمزی: یک خاطره" (The Girl in the Red Coat: A Memoir. با حال ترجمـه‌اش کردم نـه؟ بعد تا برنامۀ بعد!) مـینویسه.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >بدون درنظر گرفتن تورم، فیلم "فهرست شیندلر" پرسودترین (البته سود ناخالص. بعد از پرداخت مالیـات وعوارض دیگه اندازۀ فیلم "کلاه قرمزی" هم تهش نمـی‌مونـه.) فیلم سیـاه و سفید تاریخ سینما هستش. این فیلم داخل "امریکا" معادل 96 مـیلیون دلار و در سراسر دنیـا معادل 321 مـیلیون دلار فروش کرده.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >سنگ‌چین قبر مرده (صحنۀ پایـانی فیلم) بین یـهودی‌ها رسم هستش و با مطالعات دقیق اثبات شده کـه بر فشار قبر تأثیری نداره بعد نگران "اسکار" نباشین، جاش راحته.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >در واقعیت "ایساک اشترن" نبوده کـه فهرست رو به منظور "اسکار" تنظیم کرده.انی کـه از این واقعه جان سالم بـه در بردن مـیگن کـه فهرست رو یـه نفر بـه نام "مارسل گولدبرگ" تنظیم کرده. این افراد "گولدبرگ" رو همراه با فحش و بدوبیراه یـاد مـیکنن چون مـیگن این بابا آدم بی‌وجدانی بوده و پول مـیگرفته که تا اسم افراد رو توی لیست بنویسه. البته که تا اینجاش موردی نداره ولی مسأله اینجاست کـه "گولدبرگ" بـه جای این‌ها اسم یـه عده رو از لیست حذف مـیکرده (چون "اسکار" بـه اندازۀ پولش مـیتونسته نفرات رو نجات بده. حتماً آخر فیلم یـادتون هست کـه "اسکار" زار مـیزنـه و مثل "الیور توئیست" هی مـیگه: یـه دانـه (البته اونجا یـه کاسه بوده) بیشتر، فقط یـه دانـه بیشتر...).</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >در واقعیت "اسکار" بـه خاطر بوس یـهودی (اونطور کـه فیلم نشون مـیده) بازداشت نشده بلکه چندین بار بـه خاطر معامله درون بازار سیـاه بازداشت شده.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >کار تولید فیلم "فهرست شیندلر" 72 روزه یعنی 4 روز هم زودتر از برنامـه تموم شده.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"اسپیلبرگ" به منظور نقش "آمون گوت" (افسر نازی) شخصی بـه نام "رالف فینس" رو انتخاب کرده. حالا بگو چرا؟ بـه دلیل "تمایلات شیطانی" آقای "فینس". این مسأله رو تو فیلم بـه وضوح مـیشـه دید و "اسکار" هم به منظور عزیزان روشندل درون یـه صحنـه کاملاً این قضیـه رو تشریح مـیکنـه.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >وقتی فیلم "پارک ژوراسیک" درون مرحلۀ بعد از تولید (تدوین، جلوه‌های ویژه و ...) بوده "اسپیلبرگ" مجبور مـیشـه بـه خاطر فیلم "فهرست شیندلر" بـه "لهستان" بره و از دور حواسش بـه فیلم "پارک ژوراسیک" هم باشـه. "اسپیلبرگ" این کار رو با کمک "جورج لوکاس" و از طریق انجام مـیداده.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"اسپیلبرگ" بابت این کار حقوقی نگرفته چون اعتقاد داشته این پول "خون‌بها" حساب مـیشـه. درون حقیقت دستمزدش رو بـه بنیـاد "هولوکاست" (اینجا منظور معنای عام "هولوکاست" یعنی "کشتار دسته جمعی" هستش و این بنیـاد هم مؤسسه‌ای به منظور جمع‌آوری و نگهداری مدارک مربوط بـه این نوع جنایـات هستش.) تقدیم کرده. خدا عوض خیر بهش بده.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >همونطور کـه قبلاً گفتم کارگردانی فیلم بـه "رومن پولانسکی" کـه خودش از نجات‌یـافتگان "هولوکاست" (و یـا بـه قول خودم "چیپسو کاست") هستش پیشنـهاد شد کـه قبول نکرد.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >جالبه کـه بدونین "پولانسکی" که تا 8 سالگی درون شـهر "کراکوف" (جایی کـه حوادث فیلم درون اون اتفاق مـیوفته) زندگی مـیکرده یعنی که تا روزی کـه نازی‌ها اقدام بـه پاکسازی یـهودی‌های شـهر (صحنـه‌های این اتفاق درون اوایل فیلم بـه نمایش درون اومده) مـیکنن. درون این روز "پولانسکی" از شـهر فرار مـیکنـه اما مادرش گیر مـیوفته و بعداً درون "آشوویتس" تبدیل بـه "کنتاکی" مـیشـه. احتمالاً دید فوق‌العاده منفی "پولانسکی" بـه دنیـا بـه خاطر همـین خاطرات تلخ کودکی هستش.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"رومن پولانسکی" بعداً خودش فیلمـی رو درون مورد "جنگ دوم جهانی" و "هولوکاست" با نام "پیـانیست" مـیسازه.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >موقع فیلم برداری چون جوّ کار خیلی غم‌انگیز بوده "اسپیلبرگ" از رفیقش کـه "رابین ویلیـامز" باشـه مـیخواد کـه یـه سری جینگولک‌بازی دربیـاره که تا ملت حال کنن و برای ادامۀ کار روحیـه بگیرن.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"اسپیلبرگ" 34 سال بعد از ترک تحصیل بـه دانشگاهی کهدرس مـیخونده برمـیگرده و فیلم "فهرست شیندلر" رو بـه عنوان پروژه درسی بـه استادش ارائه مـیده و بالاخره با تلاش و پشتکار بسیـار "لیسانس هنر" مـیگیره.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >جالب اینجاست کـه برای گذروندن این کلاس معمولاً یـه فیلم کوتاه ارائه مـیشـه (خوب از دانشجو بیشتر هم نباید انتظار داشت دیگه) درون حالی کـه فیلم "فهرست شیندلر" با تیتراژ پایـانی چند ثانیـه هم بیشتر از 3 ساعت و 15 دقیقه طول مـیکشـه.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >آخر فیلم کـه یـهودی‌های نجات‌یـافته دارن مـیرن کـه یـه شـهر بی‌صاحب مونده رو بگیرن تازندگی کنن (مثل اینکه ناف این‌ها رو با اشغال ب) "اسپیلبرگ" هم قاطی جمعیت هستش. فقط نپرسین کدومـه کـه نمـیدونم ولی از اونجایی کـه "اسپیلبرگ" توی گور هم اون کلاه لبه‌دار رو از سرش برنمـیداره شاید بشـه از این طریق پیداش کرد.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >یـه گله آدم پیشنـهاد شرکت درون این پروژه رو رد کـه نمـیدونم با "اسپیلبرگ" حال نمـی یـا از عواقب دست داشتن توی همچین کاری مـیترسیدن. بـه عنوان مثال یـه نقش بـه خانم "جولیت بینوشـه" پیشنـهاد مـیشـه کـه به بهونۀ اینکه خوشش نمـیاد تو فیلم بشـه بعد هم بـه زور نازی‌ها دعوت حق رو لبیک بگه این پیشنـهاد رو رد مـیکنـه. "اسپیلبرگ" بازی درون فیلم "پارک ژوراسیک" رو هم بـه ایشون پیشنـهاد مـیکنـه کـه این بار بـه خاطر بازی درون یـه فیلم دیگه دست رد بـه سینۀ "اسپیلبرگ" مـیزنـه. قضیـه جوون ضایع کنی بوده.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"اسپیلبرگ" هم کـه ظاهراً بهش برخورده بوده وقتی "کوین کاستنر" و "مل گیبسون" و "هریسون فورد" آمادگیشون رو به منظور بازی درون نقش "اسکار شیندلر" اعلام مـیکنن مـیزنـه تو حالشون و مـیگه نمـیخوام یـه ستاره این نقش رو بازی کنـه چون حواس بیننده رو از داستان فیلم پرت مـیکنـه.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >وقتی "رالف فینس" (بازیگر نقش "آمون گوت" افسر نازی) بـه یکی از نجات‌یـافتگان (یکی از افراد لیست) معرفی مـیشـه اون بندۀ خدا بی‌اختیـار شروع مـیکنـه مثل بید لرزیدن چون "رالف فینس" خیلی زیـاد شبیـه افسر نازی واقعی بوده. بیچاره رو ببین چیکارش کـه مـیدونـه 50-40 ساله یـارو مرده ولی بازم ازش مـیترسه. خدا "هیتلر" رو نیـامرزه. ایشاالله اون دنیـا از ناخن دارش بزنن.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >در صحنـه‌ای از فیلم (1:17:25) کـه "اسکار" با ماشین داخل اردوگاه مـیشـه از جلوی پسری رد مـیشـه کـه زانو زده و دستاشو گرفته بالا و یـه تابلو انداخته گردنش کـه روی تابلو بـه زبون آلمانی نوشته "من یـه سیب‌زمـینی دزد هستم". آدم یـاد "مکتب" و "آمـیرزا" و این چیزا مـیوفته.</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >تموم گشت.</span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com3tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-2575525112375859492009-10-13T18:00:00.004+03:302009-10-13T18:19:39.128+03:30

روآن اتکینسون گرافی

<div style="text-align: justify;"><div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a style="font-family: arial;" onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/StSPwLc55JI/AAAAAAAAATs/sIFMDw3UQRU/s1600-h/Rowan+Atkinson+-+1955.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 400px; height: 261px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/StSPwLc55JI/AAAAAAAAATs/sIFMDw3UQRU/s400/Rowan+Atkinson+-+1955.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style="font-weight: bold;font-size:100%;" ><a style="font-family: arial;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0000100/">Rowan Atkinson - 1955</a></span></span><br /></div><br /><br /><span style="font-size:100%;">روآن سباستین اتکینسون (بازیگر)</span><br /><span style="font-size:100%;">متولد 6 / ژانویـه / 1955 (16 / دی / 1333) - انگلستان</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" بین دوست و رفیق بـه "رو" معروف هستش یعنی اینجوری صداش مـیزنن.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" توی مزرعۀ پدرش بـه همراه برادرهای بزرگترش "روپرت" و "رادنی" بزرگ شده.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" مـهندسی برق دانشگاه "آکسفورد" رو داره (بالاخره یـه بازیگر پیدا شد کـه ترک تحصیل نکرده باشـه. البته این یکی هم کـه ادامـه تحصیل داده نمـیدونم چرا شیش و هشت مـیزنـه!؟!؟!).</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" از هیچ چیزی بـه اندازۀ ماشین‌های سریع لذت نمـیبره (انگار کـه بهش تیتاپ دادی). کلی هم از این ماشین‌ها (از جمله بهترین‌های "استون مارتین" کـه یکی از اعضای باشگاه صاحبان این نوع ماشین هم هست) رو توی کلکسیونش داره.</span><br /><span style="font-size:100%;">سال 2003 یکی از ماشین‌های "استون مارتین"ش رو توی فیلم "جانی انگلیسی" استفاده کرد.</span><br /><span style="font-size:100%;">دور زمـین تنیس خونشون هم کارتینگ سواری مـیکنـه (فکرش رو آدم بتونـه "لامبورگینی" و "فراری" و "مک لارن" سوار بشـه بعد کارتینگ سواری کنـه. مـیگم طرف شیش و دو مـیزنـه بهتون برمـیخوره.).</span><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" به منظور مجلۀ "ماشین" مقاله هم مـینویسه.</span><br /><span style="font-size:100%;">تازه گواهینامۀ اچ.جی.وی هم داره کـه انقدر مـهمـه کـه منم نمـیدونم چیـه (شاید مربوط بـه ماشین‌های سنگین باشـه).</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" یـه وجه تمایز دیگه هم با بقیۀ بازیگرها داره. اون هم اینـه کـه کلاً یـه بار ازدواج کرده (!!!) و تازه از اون مـهمتر اینکه هنوز با هم زندگی مـیکنن !!!!!!! (این هم مـیتونـه تأثیر بـه سزایی روی شیش و هفت و هشت و اینا داشته باشـه)</span><br /><span style="font-size:100%;">ضمناً حاج خانومشون گریمور هستن.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" با ظاهر خنده‌دارش شناخته مـیشـه (همون شیش و پنج و ده و اینا).</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" با "تونی بلر" (نخست وزیر سابق انگلیس) هم مدرسه بوده.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">سال 1982 جایزۀ "لورنس الیویر" بـه خاطر بهترین بازی طنز بـه "روآن اتکینسون" تعلق گرفت.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" یـه بار با ماشین "مک لارن" 1.000.000 دلاریش مـیزنـه بـه یـه استیشن 600 دلاری (مـیگن انگلیس یکی از گرون‌ترین کشورهای دنیـاست. پراید قسطی نخ کـه عاشقی یـادشون بره.) کـه خوشبختانـه خسارت سنگین نبوده.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" یکی از مـهمون‌های مراسم عروسی "پرنس چارلز" و "کامـیلا پارکر" بوده (راست مـیگه. منم دیدمش. اون ور وایساده بود.).</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">این نکته خیلی مـهمـه. شیش دونگ حواستون رو بدین بـه من.</span><br /><span style="font-size:100%;">"روآن اتکینسون" سال 2009 جراحی فتق انجام داده (به چی نیگاه مـیکنی؟ خوب باد فتق داشته عمل کرده دیگه.).</span><br /><br /><br /><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >گفته‌های شخصی روآن اتکینسون</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">من آدم نسبتاً آرومـی هستم. یـه شخص کودن (نفرمائید!) کـه اتفاقی بازیگر شده (حالا هی جوونا رو سنگ قلاب کنین و بفرستین خاک صحنـه بخورن).</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">نقد ی بـه خاطر نژادش غیرمنطقی و مسخره‌ست اما نقد دین و مذهب افراد یـه حق هستش. این آزادیـه.</span><br /><span style="font-size:100%;">آزادی درون نقد عقاید (هر عقیده‌ای. حتی اگر افراد بـه اون عقیده ایمان کامل داشته باشن) یکی از آزادی‌های بنیـادی اجتماع هستش (تکبیر!).</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">"مستر بین" درون واقع یـه بچه‌ست کـه توی بدن یک بزرگسال گیر افتاده. همۀ فرهنگ‌ها بـه بچه یـه جور شخصیت مـیدن. دلیل محبوبیت جهانی "مستر بین" هم همـینـه.</span><br /><span style="font-size:100%;">بچه‌های 10 ساله از فرهنگ‌های مختلف بیشتر از افراد 30 سالۀ این فرهنگ‌ها بـه هم شبیـه هستن ولی همـینطور کـه رشد مـیکنیم احساساتی پیدا مـیکنیم کـه ما رو از هم جدا مـیکنـه.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">تموم گشت.</span><br /></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com7tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-45935310434031840512009-08-17T01:26:00.008+04:302009-08-18T19:37:54.751+04:30

جرمـی برت گرافی

<div style="text-align: center;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/Soh13BrdFkI/AAAAAAAAATU/6NSfIfKeqyc/s1600-h/Jeremy+Brett+-+1933.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 275px; height: 320px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/Soh13BrdFkI/AAAAAAAAATU/6NSfIfKeqyc/s400/Jeremy+Brett+-+1933.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-weight: bold; font-family: arial;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0107950/">Jeremy Brett - 1933</a><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><span style="font-weight: bold;"><br /></span>پیتر جرمـی ویلیـامز هاگینز با اسم هنری جرمـی برت (بازیگر)<br />متولد 3 / نوامبر / 1933 (12 / آبان / 1312) - انگلستان<br />فوت 3 / سپتامبر / 1995 (21 / شـهریور / 1374) - انگلستان (بر اثر ایست قلبی)<br /><br />پدر "جرمـی برت" سرهنگ ارتش و مادرش پیشخدمت بودن.<br /><br />پدر و مادر "جرمـی برت" سال 1923 با هم ازدواج کرده بودن. مادرش سال 1959 توی یـه سانحۀ رانندگی و پدرش سال 1965 درون سن 75 سالگی بـه رحمت ایزدی پیوستن.<br /><br />چون پدر "جرمـی برت" حرفۀ بازیگری رو شغل مشکوکی مـیدونست استفاده از نام فامـیل رو به منظور پسرش روی صحنـه ممنوع کرده بود. بـه همـین خاطر "جرمـی برت" اسم هنری "برت" رو از روی برچسب لباسش کـه مربوط بـه تولیدی "برت و شرکاء" بوده به منظور خودش انتخاب مـیکنـه (ما هم بـه خاطر احترام بـه بابای "جرمـی برت"،"جرمـی برت" رو "جرمـی برت" صدا مـیکنیم.).<br /><br />"جرمـی برت" دو بار مزدوج شده. همسر اولش رو جلوتر فرستاده اون دنیـا که تا مطمئن بشـه همـه چیز رو بـه راه هستش. دومـی رو هم چون جا نبوده با خودش ببره طلاق داده. کل یوم 3 که تا بچه‌نی هم از این 2 که تا همسرش داشته.<br /><br />"جرمـی برت" 3 که تا برادر بزرگتر از خودش بـه نام های "جان"، "مایکل" و "پاتریک" داشته.<br /><br />"جرمـی برت" موقع تولد یـه مشکلی توی صحبت داشته کـه در دوران نوجوانی با عمل جراحی رفع مـیشـه.<br /><br />شـهرت "جرمـی برت" بیشتر بـه خاطر بازی درون نقش "شرلوک هلمز" درون مجموعۀ تلویزیونی "ماجراهای شرلوک هلمز" (1984) و "بازگشت شرلوک هلمز" (1986) هستش.<br /><br />وقتی "جرمـی برت" متوجه شد کـه شخصیت "شرلوک هلمز" بین بچه‌ها خیلی محبوب هستش و به اون مثل یـه فوق قهرمان نگاه مـیکنن، این حقیقت کـه "شرلوک هلمز" مصرف‌کنندۀ کوکائین بوده خیلی آزارش مـیده. بـه همـین خاطر این اجازه رو مـیگیره که تا شخصیت "شرلوک هلمز" بر اعتیـادش غلبه کنـه و اون رو کنار بذاره. این مسئله رو درون قسمت "رد پای شیطان" با خاک سرنگش نشون مـیده (بابا احساس مسئولیت! بابا مسئول درون مقابل اجتماع!).<br /><br />با وجود صدای خیلی خوبی کـه "جرمـی برت" داشته درون فیلم "بانوی زیبای من" قسمت‌های آواز رو "بیل شرلی" بـه جای اون خونده (من نمـیدونم بعد کی مـیخوان توی دنیـای فیلم و سینما بـه اموات بها بدن؟!؟!؟ آخه چرا؟ (آخیش! خیلی وقت بود این تیکه کلامم رو نیومده بودم. داشتم خفه مـیشدم.)).<br /><br />"جرمـی برت" پدر "دیوید هاگینز" هستش کـه نویسندۀ آثاری مثل "بوسۀ بزرگ" و "فراموشی سلطنتی" هستش.<br /><br />"جرمـی برت" هر دو نقش "شرلوک هلمز" و "دکتر واتسون" رو بازی کرده. نقش "دکتر واتسون" رو سال 1980 توی یـه نمایش صحنـه‌ای درون "لس آنجلس" بازی کرده (خدائیش نمـیگفتم فکر مـیکردی هر دو نقش رو توی یـه فیلم بازی کرده. عیب نداره بهی نمـیگم.).<br /><br />"جرمـی برت" یـه مریضی‌ای داشته بـه اسم "بی‌نظمـی دو قطبی". ظاهراًانی کـه به این مرض دچار مـیشن بین دیوانگی و افسردگی گیر مـیکنن. یـه مدت دیوانـه مـیشن بعد یـه مدت افسرده مـیشن (شایدم برعکس. روی ترتیبش اطبا اختلاف نظر دارن.).<br /><br />سرگرمـی های "جرمـی برت" تیراندازی با کمان، سوارکاری و پیـانو زدن بوده.<br /><br />ظاهراً علاقه بـه تیر و کمان توی خانوادۀ "جرمـی برت" ارثی بوده چون پدر و برادر "جرمـی برت" هم از نزدیک دستی بر کمان داشتن. این 3 کماندار عضو باشگاه تیراندازی "شکارچیـان آردن" بودن کـه سال 1758 تأسیس شده.<br /><br />"جرمـی برت" قبل از اینکه بازیگر بشـه مـیخواسته یـه سوارکار حرفه‌ای مسابقات اسب‌دوانی بشـه چون عاشق اسب‌ها بوده ولی بـه قول خودش "سن و سال من به منظور اینکار بالا بود".<br /><br />توی فیلم "جنگ و صلح" تنـها بازیگری کـه به جای اسب مکانیکی سوار اسب واقعی مـیشـه "جرمـی برت" هستش. درمورد بقیۀ بازیگرها توی برداشت‌های نزدیک کاملاً تابلو هستش کـه سوار اسب مکانیکی هستن (آخه چرا!؟!؟! اسب کـه حیوان نجیبی است.).<br /><br />مـیخواستم آهنگ‌های محبوب "جرمـی برت" رو هم بگم ولی دیدم صفحۀ این آهنگ‌ها رو الان حتما توی آرشیو شخصی "رضا خان" و "هیتلر" و "خواجۀ شیراز" و "ابوعلی سینا" و "نیوتون" و شاید هم "حضرت آدم" پیدا کرد. بـه همـین خاطر بی‌خیـال شدم.<br /><br />نمایش‌های صحنـه‌ای "جرمـی برت" این‌ها بودن:<br />نقش "پاتروکلوس" و بعد از اون نقش "ترویلوس" درون نمایش "ترویلوس و کرسیدا" سال 1956<br />نقش "هملت" درون نمایش "هملت" سال 1961<br />نقش "باسینیو" درون نمایش "تاجر ونیزی" سال 1970<br />نقش "دراکولا" درون نمایش "دراکولا" از سال 1978 که تا سال 1979<br />نقش "دکتر جان واتسون" درون نمایش "صلیب دار خون" از سال 1980 که تا سال 1981<br />نقش "پروسپرو" درون نمایش "تندباد" سال 1982<br />نقش "شرلوک هلمز" درون نمایش "راز شرلوک هلمز" از سال 1988 که تا سال 1989<br /><br />"جرمـی برت" چپ دست بوده درون حالی کـه شخصیت "شرلوک هلمز" راست دست هستش. وقتی "شرلوک هلمز" مجبور بوده چیزی رو بنویسه توی برداشت‌های نزدیک یـه فرد راست دست بـه جای "جرمـی برت" بازی مـیکرده (به همـین خاطر هستش کـه مـیگن بدل‌کاری بعد از کار درون معدن سخت‌ترین شغل دنیـاست).<br /><br />"جرمـی برت" بعد از آموزش دیدن درون مدرسۀ مرکزی سخنوری و نمایش درون لندن فعالیت حرفه‌ای درون زمـینۀ نمایش رو از سال 1954 با مؤسسۀ "تأتر کتابخانـه‌ای" درون شـهر "منچستر" شروع کرد. جایی کـه با بازیگری بـه نام "رابرت استیفنز" آشنا شد. این دو نفر بقیۀ عمرشون رو بـه عنوان بهترین دوستان هم (منظور همون "رفیق جینگ" یـا "رفیق فاب" و یـا "رفیق گرمابه و حموم و اینا" هستش) گذروندن و به فاصلۀ 2 ماه از هم فوت .<br /><br />"جرمـی برت" 2 بار درون سال‌های 1969 و 1973 به منظور نقش "جیمز باند" درون نظر گرفته شده بود.<br /><br />مرگ "جرمـی برت" درون سن 61 سالگی و در اثر ایست قلبی بود. دریچه‌های قلب "جرمـی برت" درون اثر تب‌های رماتیسمـی کـه از نوجوانی آزارش مـیداد مدام دچار جراحت مـیشد. البته داروهایی کـه به خاطر همون بیماری عجیب (بی‌نظمـی دو قطبی) مصرف مـیکرد و عادت طولانی مدت بـه سیگار کشیدن (منظور همون ذغال خوب هستش) هم بـه ضعیف شدن قلبش کمک کرد. یکی از هم‌بازیـهای "جرمـی برت" گفته کـه اون معمولاً صبح بـه صبح 3 پاکت سیگار مـی‌خرید و در طول روز مصرف مـیکرد.<br />نکتۀ مـهم دیگه درمورد مرگ "جرمـی برت" اینکه روز تولد 11 سالگی من بدرود حیـات گفته کـه همـینجا جا داره از اولیـای دم و خانواده‌های داغ دیده کمال ببخشید رو داشته باشم.<br /><br /><br /><span style="font-size:130%;"><span style="font-weight: bold;">گفته‌های شخصی جرمـی برت</span></span><br /><br />کسانی کـه توی "هالیوود" زندگی مـیکنن اگه حوصله نداشته باشن مجبورن توی خونـه بمونن. هر چیزی بیرون از خونـه مـیتونـه جنبۀ تبلیغاتی پیدا کنـه.<br /><br />من عادت بـه بازی نقش یـه آدم مدرن رو ندارم چون من یـه بازیگر کلاسیک هستم و اینطوری آموزش دیدم.<br /><br />وقتی مدرسۀ نمایش رو ول کردم مـیخواستم "شکیپیر" کار کنم (من نمـیدونم این درس و مدرسه چی داره کـه هر کی ولش مـیکنـه موفق مـیشـه!؟!؟!). کلماتش رو خیلی دوست داشتم. عاشق این کلمات بودم. عاشق صداشون بودم.<br /><br />[درمورد فیلم "سگ‌های عصبانی و مردان انگلیسی"]<br />دیوونۀ انجام این کار بودم. مـیخواستم بـه دنیـا نشون بدم کـه هنوز زنده‌ام و مـیتونم کارهای دیگه ای بـه جز "شرلوک هلمز" هم انجام بدم اما امـیدوارم پخشش نکنن (!؟!؟!).<br /><br />[درمورد "اودری هپبورن" هم‌بازیش توی فیلم "بانوی زیبای من"]<br />"اودری" واقعاً محبوب هستش. یـه چیز عجیبی درمورد این زن وجود داره کـه هیچ مردی نمـیتونـه توضیحش بده ولی هر مردی مـیتونـه احساسش کنـه (شیطون بلا! سر و گوشت داره مـیجنبه ها!).<br /><br />[درمورد "جوآن ویلسون" همسر مرحومش]<br />بین ما از اون عشق‌های یـه بار به منظور همـیشـه وجود داشت. اون باورنی بود. بهترین زنی کـه یـه مرد مـیتونـه داشته باشـه. رابطۀ ما جوری بود کـه یـه جمله رو من شروع مـیکردم و اون تمومش مـیکرد (این حالت برعوضعیتی هستش کـه حرف آخر رو مرد مـیزنـه (مـیگه چشم). درون اینجا حرف آخر رو زن مـیزنـه (مـیگه غلط کردی).). بعضی وقت‌ها شما بـه چشم‌های یـه نفر نگاه مـیکنین و احساس مـیکنین تمام عمر مـیشناختینش. رابطۀ ما اینجوری بود (یـه ذره دیگه ادامـه مـیداد گلاب بـه دیوار تگری مـیزدم).<br /><br />بیش از حد شجاعت نداشته باشین. شجاعت بعضی مواقع چیز خوبی هستش اما بعضی مواقع مـیتونـه یـه چیز کاملاً خطرناک باشـه.<br /><br />من عاشق کار کمدی هستم. خندوندن مردم بهترین هدیـه هستش.<br /><br />[درمورد عشق]<br />من دنبالی نمـیگردم و برای صید ی هم نمـیرم. من از اون دسته آدم‌ها هستم کـه باید کشف بشم (اِ وا! م اینا!).<br /><br />پول به منظور من یـه بازی پیچیده‌ست کـه نمـیتونم خوب بازیش کنم. من خیلی تلاش مـیکنم ولی بـه پول صرفاً بـه عنوان یـه وسیلۀ ضروری نگاه مـیکنم. من ایده‌ای درمورد چطور دنبال پول گشتن ندارم.<br /><br />من همـیشـه هر مقالۀ انتقادی‌ای رو راجع بـه کارهای خودم مـیخونم. فکر مـیکنم مـهم باشـه کـه بدترین‌هاشون رو بدونی.<br /><br />انجام کاری کـه ازش لذت مـی‌برین بهتون کمک مـیکنـه. منظورم اینـه کـه وقتی کاری پیدا مـیکنین کـه به اندازۀ کافی بهش علاقه دارین هر هفته کـه پول مـیگیرین انگار یـه معجزۀ کوچولو اتفاق افتاده. من همـیشـه بـه اندازۀ کافی خوش‌شانس بودم کـه این کار رو م.<br /><br />مـهمترین چیز وقتی شما کار بزرگی انجام مـیدین اینـه کـه ازش یـاد بگیرین نـه اینکه باهاش مبارزه کنین.<br /><br />در باقی موندن "شرلوک هلمز" توی ذهن بقیۀ مردم یـه ظرافت عجیب وجود داره. دلیلش اینـه کـه یک مـیلیون راه مختلف به منظور نگاه بـه شخصیت "شرلوک هلمز" وجود داره. سعی کنین تصور شما با تصور بقیـه تداخل پیدا نکنـه.<br /><br />فکر مـیکنم ترجیح مـیدم روی صحنـه (منظورش تأتر و نمایش‌های صحنـه‌ای دیگه هستش) بازی کنم. چون دوست دارم ببینم تماشاچی لذت مـیبره یـا نـه.<br /><br />[درمورد بازی درون فیلم "راز شرلوک هلمز" بـه مناسبت صدمـین سالگرد تولد "شرلوک هلمز"]<br />جشن تولدی کـه هرگز وجود نداشته فوق‌العاده حتما باشـه.<br /><br />[درمورد "جوآن ویلسون" همسر مرحومش]<br />سال 1984 درون پایـان فیلم "مشکل نـهایی" مـیدونستم کـه اون سرطان داره و روشنایی زندگی من رفته.<br /><br />[باز هم درمورد "جوآن ویلسون" همسر مرحومش (بیچاره زن دومش حق داشته طلاق بگیره)]<br />همچین ضرری هرگز جبران نمـیشـه. شاید بهش عادت کنین ولی جبران نمـیشـه.<br /><br />[و باز هم درمورد "جوآن ویلسون" همسر مرحومش (آدم یـاد "داوود" توی سریـال "پاورچین" مـیوفته)]<br />اون من رو روی صحنـه دیده بود و گفته بود کـه مرد زندگی من همـینـه. از شیوۀ پا عوض من روی صحنـه خوشش اومده بود (واقعاً چه دلیل محکمـی به منظور ازدواج داشته!). خودش قرار ازدواج رو گذاشت و ازدواج کردیم. 10 سال با هم بودیم. شدیداً عاشقش بودم (بیچاره گفته بوده بقیـه حتما بیـان دنبال من و مونده بوده توش. حالا کـه یکی اومده سراغش نمـیدونـه چیکار ه.). اون زیبا و جسور بود.<br /><br />[درمورد بازی درون فیلم "شرلوک هلمز"]<br />اشتباهات وحشتناکی کردم. خیلی بد بازی کردم (جون تو همـه راضی بودن که!!!!!). فکر مـیکنم اینطور کـه من بازی کردم اغلب بی‌ادب و گاهی هم خشن بـه نظر مـیام.<br /><br />[درمورد تصمـیم به منظور بازی درون فیلم "شرلوک هلمز"]<br />بعد از دوباره خوانی متن فیلم‌نامۀ تصویب شده فهمـیدم خیلی چیزها هستش کـه اگر فرصت بازی توی این فیلم رو داشته باشم مـیتونم انجام بدم. بعد با جسارت تمام و مقدار مشخصی ترس و البته هیجان جواب مثبت دادم.<br /><br />[درمورد "اودری هپبورن" هم‌بازیش توی فیلم "جنگ و صلح"]<br />به خاطر زیبایی این زن نزدیک بود توی استخر غرق بشم (داداش مگه خودت خوار مادر نداشتی (وقتی زنده بودی) کـه هی قربون صدقۀ مردم مـیری؟).<br /><br />برای من داستان‌های "شرلوک هلمز" درمورد یـه دوستی افلاطونی طولانی مدت هستش. بدون "واتسون" ممکن بود مدت‌ها قبل کوکائین زندگی "شرلوک هلمز" رو از بین ببره. امـیدوارم تونسته باشیم اهمـیت این دوستی رو نشون بدیم.<br /><br />[درمورد کلیشـه شدنش بـه عنوان "شرلوک هلمز"]<br />واقعاً اهمـیتی برام نداره. من حتما از "آرتور کـُنان دویل" خیلی ممنون باشم چون ما درون "انگلستان" با بحران اقتصادی روبرو هستیم. فقط 5 درصد از همکاران من سر کار هستن و من یکی از اون‌هایی هستم کـه کار دارم.<br /><br />مشکل تطبیق‌دهنده‌های فیلم‌نامـه اینـه کـه هیچ ایدۀ خلاقانـه‌ای از خودشون ندارن و از کنار کار دیگه‌ای پول درمـیارن.<br /><br />وقتی سه که تا برادر بزرگترم معلم و نقاش و معمار شدن فکر نمـیکنم والدینم مـی‌دونستن کـه من چی از آب درمـیام.<br /><br />الان (1964) بزرگتر شدم. "امریکا" رو جای مـهیجی مـی‌بینم. و زن‌های امریکایی! اون‌ها زیبا و بطور وحشتناکی جذاب هستن (خوب شد زودتر ازدواج کرد وگرنـه از دست مـیرفت).<br /><br />مدت‌ها بـه خاطر پدرم مـیخواستم یـه سرباز باشم اما بـه خاطر تب رماتیسمـی کـه از 16 سالگی بهش مبتلا شدم نتونستم بـه خدمت سربازی برم. وقتی گفتم کـه مـیخوام بازیگر بشم همـه چیز تموم شد. دل پدرم بدجوری شکست.<br /><br />[درمورد مخالفت پدرش با بازیگر شدن "جرمـی برت"]<br />پدرم اعتقاد داشت هیچ پسر محترمـی از یـه خانوادۀ متوسط نباید همچین کاری رو انجام بده. اون فکر مـیکرد بازیگری یعنی اینکه مدام "شامپاین" بخوری (خوبه که!).<br /><br />مادرم همـیشـه بـه ما مـیگفت "نمـیخوام کاری رو انجام بدین مگه اینکه مطمئن باشین واقعاً مـیخواین اون کار رو انجام بدین".<br /><br />من 33 داستان مختلف "شرلوک هلمز" رو بازی کردم.<br /><br />[درمورد بستری شدنش توی بیمارستان درون اثر از کار افتادگی]<br />وقتی اشک رو توی چشم پسرم دیدم تصمـیم گرفتم کـه اجازه ندم دوباره این اتفاق بیوفته.<br /><br />[درمورد شخصیت "خانم هادسون"]<br />این نقش ابداع خودم بود چون حس کردم بازی بدون نقش مقابل زن خیلی سخت هستش.<br /><br />ما موجودات غیرمادی‌ای هستیم کـه مـیتونیم هر کاری کـه برامون تعیین شده رو انجام بدیم (من با تک‌تک کلمات این جملۀ "جرمـی برت" مخالفم ولی خوب نمـیخوام پشت سر مرده حرف ب).<br /><br />[درمورد برنامـه‌ش به منظور بعد از تموم آخرین فیلم "شرلوک هلمز"]<br />فکر کنم وقتش باشـه یـه کم استراحت کنم و به اون چیزی کـه واقعاً خودم مـیخوام انجام بدم فکر کنم نـه اون چیزی کـه بقیۀ مردم از من مـیخوان انجام بدم. البته این خیلی لذت داره کـه به پشت سرت نگاه کنی و بگی "وای! من شرلوک هلمز رو بازی کردم".<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com15tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-41775736776313270702008-11-29T07:05:00.006+03:302009-04-28T22:47:01.875+04:30

دانستنی‌های فیلم ژاکت

<div style="text-align: justify;"><div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a style="font-family: arial;" onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/STC7BTJ7zWI/AAAAAAAAAH8/3VfAPwY2WTs/s1600-h/The+Jacket+-+2.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 216px; height: 320px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/STC7BTJ7zWI/AAAAAAAAAH8/3VfAPwY2WTs/s320/The+Jacket+-+2.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-family: arial; font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/title/tt0366627/">The Jacket - 2005</a></span><br /></div><br /><span style="font-size:100%;"><span style="font-family:arial;">قبل از اینکه "آدرین برودی" نقش "جک استارکس" رو قبول کنـه 2 نفر دیگه ("مارک والبرگ" و "کولین فارل") به منظور این نقش درنظر گرفته شده بودن اما بالاخره نقش رو بـه "آدرین برودی" دادن. انصافاً هم "آدرین برودی" نقش آدم‌های بدبخت ِ فلک‌زدۀ ذلیل‌مُرده رو خوب بازی مـیکنـه. حتماً بازی "آدرین برودی" تو فیلم "پیـانیست" رو دیدین. ندیدین؟ خوب ببینین.</span></span><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br />"آدرین برودی" به منظور بازی تو فیلم "ژاکت" و اینکه بتونـه نقش "جک استارکس" رو خوب دربیـاره یـه سری جلسات رو تو یـه مخزن ایزولاسیون (چون کلمۀ مناسب پیدا نکردم این دفعه زبان "انگلیسی" و "فرانسوی" رو پاس داشتم) گذرونده، یـه مدت رفته تو زندان مونده و برای ایفای نقش بـه عنوان یـه سرباز قدیمـی رژیم پروتئین گرفته (البته به منظور بازیگر شدن راه‌های ساده‌تری هم هست. مثلاً اگه موهات شـهلا باشـه و بَر و روی خوبی هم داشته باشی حتماً موفق مـیشی. راه دیگه‌اش هم اینـه کـه بگردی تو فک‌وفامـیل یـا دوست‌وآشنا یـه آدم سینمایی پیدا کنی بعد از طریق ت با ش ارتباط برقرار کنی و مجبورش کنی کـه نقش اول فیلم‌هاش رو بده بـه تو.).<br /><br />"کیرا نایتلی" (بی‌تربیت حرف "ک"ره داره چون درست معلوم نمـی‌شدره‌اش رو نذاشتم.) به منظور تست تو فیلم "ژاکت" مستقیم از سر صحنۀ فیلم برداری فیلم "شاه آرتور" مـیاد.<br /><br />فیلم "ژاکت" درون کشورهای "اسکاتلند" (صحنـه‌های بیمارستان روانی) و "کانادا" (بقیۀ صحنـه‌ها) فیلم برداری شده. صحنـه‌های بیمارستان روانی درون یـه تیمارستان قدیمـی متروکه درون "اسکاتلند" فیلم برداری شده. بعد از فیلم "ژاکت"، فیلم سازهای دیگه‌ای هم خواستن کـه اونجا فیلم برداری انجام بدن ولی بـه دلیل انجام تعمـیرات و توسعۀ ساختمان اجازۀ این کار داده نشد اما این تعمـیرات انجام نشد کـه نشد.<br />ساختمان تیمارستان هنوز هم سر جاش هستش و الان یـه عده روانی‌تر از مریض‌های قبلی این تیمارستان مـیرن اونجا که تا به گفتۀ خودشون روح بیماران این تیمارستان رو شکار کنن چون اعتقاد دارن روح مریض‌ها از اونجا بـه عنوان ییلاق استفاده مـیکنن.<br /><br />صحنـه هایی کـه "آدرین برودی" رو داخل کشوی سردخونـه نشون مـیده واقعی هستن (مثل اینکه کارگردان فیلم "ژاکت" از طرفداران "ابراهیم حاتمـی‌کیـا" هستش کـه معمولاً فیلم برداری فیلم‌هاش رو تو لوکیشن‌های 1متر درون 1متر و 20سانت انجام مـیده).<br />"آدرین برودی" از کارگردان فیلم خواسته حتی زمانی کـه فیلم برداری انجام نمـیشـه اون رو توی کشو حبس کنن که تا بتونـه کاملاً احساس ترس و ناامـیدی‌ای کـه شخصیت "جک استارکس" توی کشو داره رو حس کنـه (چند وقت پیش تلویزیون پشت صحنۀ فیلم "اخراجی"ها رو نشون مـیداد. یکی از بازیگرهای این فیلم کـه تو سینمای کشور جزو بازیگرهای محبوب محسوب (اینجای متن "جناس" نمـیدونم چی‌چی داره) مـیشن (البته از نوع مو شـهلایی‌ش) تو یـه صحنـه از فیلم اظهار فرمودن "ای بابا همـه جامون خاکی شد". من حقیقتاً از ایشون عذر مـیخوام کـه بر ساحت مقدس‌شون گرد و غبار نشست.).<br /><br />ظاهراً صحنـه‌های عشقولانـه بین "آدرین برودی" و "کیرا نایتلی" تو فیلم "ژاکت" بیشتر از این حرف‌ها بوده ولی چون تست فیلم بین بیننده‌های امریکایی نشون داده کـه بیننده‌ها این صحنـه‌ها رو (چون بازیگرها و پتی هستن) دوست ندارن موقع تدوین حذف شدن.<br />به نظر من کـه همون چند ثانیـه هم زیـادی بود چون خیلی با فضای فیلم هماهنگ نبود و فقط یـه بهونـه بـه دست "جک" داد که تا دوباره برگرده پیش "جکی" (خدائیش این رو دیگه بلدم. "جک" و "جکی" جناس افزایشی دارن.).<br /><br />برای این فیلم 3 که تا پایـان دیگه هم ساخته شده بود.<br />آخر اولیش بعدازاینکه همـه‌چیز بـه خوبی و خوشی تموم مـیشـه ییـهو صدای دکتر "بکر" مـیاد کـه مـیگه "جک صدای من رو مـیشنوی؟" و "جک" چشم‌هاش رو باز مـیکنـه و با دیدن دکتر "بکر" جیغ مـیکشـه و فیلم تموم مـیشـه. نمـیدونم چرا ولی من همـیشـه دوست دارم آخر فیلم خوب تموم نشـه.<br />آخر دومـیش هم همونجوری تموم مـیشـه اما بعدش "جک" رو توی بیمارستان صحرائی ارتش مـیبینیم کـه مُرده و یـه پرستار چشم‌های "جک" رو مـیبنده. انصافاً اینطوری خیلی فیلم چیزماتیک مـیشد.<br />آخر آخریش هم مثل آخر دومـیش مـی‌مونـه با این تفاوت کهی چشم‌های "جک" رو نمـیبنده. اینطوری هم قضیۀ چیزماتیکیسم رعایت مـیشد ولی حداقل بیننده یـه خورده هم بـه این فکر مـیکرد کـه "جک" بالاخره مُرد یـا نـه؟<br /><br />ایدۀ اصلی درمورد اینکه یـه نفر بـه وسیلۀ ژاکت مخصوص بیماران روانی درون زمان سفر کنـه توسط "جک لندن" (نویسندۀ امریکایی کـه اطفال هم باهاش آشنا هستن و نیـازی بـه معرفی نداره) درون رمانی با همـین اسم (ژاکت - 1915) مطرح شد کـه البته "جک لندن" هم رمانش رو براساس گفته‌های فردی بـه نام "اِد مورل" نوشته (البته "اِد مورل" گفته تو زندان "سن کوئنتین" دیده کـه از این ژاکت استفاده مـیکنن). این ایده توسط یـه فیلمنامـه‌نویس ایرانی – امریکایی بـه نام "معصومـه تاج الدین" (تو "تهران" متولد شده) به منظور سینما تبدیل بـه متن فیلمنامـه شد.<br /><br />بین صحنـه‌های حذف شدۀ فیلم یـه تصویری دیدم کـه حیف بود اگه نمـی‌دیدین. بعد بدیدیدین (اگه تونستیدین بخوندیدین جایزه مـیدین).<br /><br /><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/STC6hbOo6QI/AAAAAAAAAH0/ufvNSXRnlBU/s1600-h/Deleted+Scene.JPG"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 303px; height: 320px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/STC6hbOo6QI/AAAAAAAAAH0/ufvNSXRnlBU/s320/Deleted+Scene.JPG" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a>انصافاً کل قضیۀ فیلم تو این تصویر دیده مـیشـه. مغز "جک" کـه پیچ خورده و حالت پیچ‌خوردگی شبیـه جای گلوله هستش.<br /><br />ممکنـه موقع دیدن فیلم به منظور شما هم یـه سری سؤال پیش اومده باشـه. 2 که تا از اصلی‌ترین سؤالات این‌هاست:<br />- چرا "جک" کـه مثل آب خوردن بـه آینده مـی‌رفت و برمـی‌گشت بـه این وسیله جلوی مرگ خودش رو نگرفت؟<br />جدای از اینکه "جک" آدم بامرامـی بود و نمـی‌خواست با این کار ماتحت بقیـه رو بسوزونـه حتما به این نکته توجه کنیم کـه "جک" دلش مـیخواست این کار رو ه و خودش رو هم بـه در و دیوار کوبید که تا علت مرگ خودش رو پیدا کنـه و از اون جلوگیری کنـه ولی هیچبهش نگفت "جک استارکس" چطور مُرده (احتمالاً از روی حسادت).<br />- آیـا پسرعراقی (کسی کـه مغز "جک" رو خالی کرد تو فرقون) و "بابک" (پسر ِ دوستِ دکتر "لارنسون") یـه نفر هستن؟<br />چیزی کـه واضحه هر دو نقش رو یـه نفر بازی کرده. از کارگردان همچین فیلمـی هم بعید هستش کـه برای 2 که تا نقش متفاوت از یـه نفر استفاده کنـه. بعد به احتمال قوی کارگردان از این حرکت منظور خاصی داشته. ممکنـه مـیخواسته "جک" رو آدم آخر معرفت نشون بده کـه جون قاتل خودش رو هم نجات داده.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-78214866223812986662008-12-03T07:37:00.006+03:302009-04-28T22:38:20.638+04:30

آدرین برودی گرافی

<div style="text-align: justify;"><div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a style="font-family: arial;" onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/STYGoULjwqI/AAAAAAAAAIE/11UgMsHPYaQ/s1600-h/Adrien+Brody.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 213px; height: 320px;" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/STYGoULjwqI/AAAAAAAAAIE/11UgMsHPYaQ/s320/Adrien+Brody.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-family: arial; font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0004778/">Adrien Brody - 1973</a></span><br /></div><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;">آدرین برودی </span><span style="font-size:100%;">(بازیگر)</span><br /><span style="font-size:100%;">متولد 14 / آوریل / 1973 (25 / فروردین / 1352) - امریکا<br /><br />"آدرین برودی" جایزۀ "اسکار" بهترین بازیگر (برای فیلم "پیـانیست" درون سال 2003) رو درحالی برد کـه 4 نامزد دیگه قبلاً برندۀ این جایزۀ شده بودن. که تا این سال "آدرین برودی" تنـهای بوده کـه به این فیض عظیم نائل شده.<br />ضمناً "آدرین برودی" با بردن این جایزه درون سن 29 سالگی جانشین "ریچارد دریفوس" بـه عنوان جوان‌ترین بازیگر برندۀ جایزۀ "اسکار" شد.<br /><br />با موسیقی "هیپ هاپ" حال مـیکنـه و دنبال اینـه کـه تهیـه‌کنندۀ این نوع موسیقی بشـه.<br /><br />"آدرین برودی" وقتی بچه بوده تو جشن تولد بچه‌های دیگه نمایش تردستی اجرا مـیکرده. بهش مـیگفتن "آدرین شگفت‌انگیز".<br /><br />در سال 2004 بـه عنوان خوش‌لباس‌ترین مرد "امریکا" انتخاب شد (به خاطر تیپش تو مراسم "اسکار" (دوستانی کـه علاقه‌مند هستن بـه عنوان خوش‌تیپ‌ترین نفر انتخاب بشن بدونن کـه لباس "آدرین برودی" تو مراسم "اسکار" رو مؤسسۀ "زنا" (آدم باش بی‌فرهنگ) براش تهیـه کرده بود.)).<br /><br />یـه ماشین "هامِر" داره کـه تو "هالیوود" بـه ماشین محبوب "آرنولد شواردزنگر" معروف هستش (نـه کـه این دو نفر هم تیپ و هیکل هستن حتما هم ماشین یـه مدل سوار بشن). این مدل ماشین فوق‌العاده پرمصرف هستش و اساساً به منظور شرایط جنگی طراحی و ساخته شده.<br /><br />پدر "آدرین برودی" بـه نام "الیوت برودی" معلم بازنشتۀ تاریخ و یـه یـهودی ِ لهستانی هستش کـه اعضای خونواده‌اش رو توی نسل‌کشی نازی‌ها درون جنگ دوم جهانی از دست داده. مادرش "سیلویـا پلاچی" هم کـه یـه عکاس مشـهور هستش درون کودکی و در حین انقلاب سال 1956 مردم "مجارستان" علیـه "اتحاد جماهیر شوروی" از این کشور کمونیستی فرار کرده.<br /><br />وقتی 13 سالش بوده تو "برادوی" (یکی از معروف‌ترین مجموعه تأترهای دنیـا کـه در خیـابانی بـه همـین نام درون "نیویورک" هستش) یـه نقش اجرا مـیکنـه. درون همـین سن تو یـه فیلم تلویزیونی هم بازی کرده.<br /><br />سال 1992 تو یـه تصادف، با موتورسیکلت بر فراز ماشین‌ها بـه پرواز درمـیاد و تو پیـاده‌رو بـه زمـین گرم مـیخوره. بر اثر این حادثه پاهاش درب‌وداغون مـیشـه جوری کـه بهبودی‌ش چندین ماه طول مـیکشـه.<br /><br />برای بازی درون فیلم "پیـانیست" زدن قطعات "چوپین" (آهنگساز لهستانی) با پیـانو رو یـاد مـیگیره و حدود 13.5 کیلو از وزنش رو کم مـیکنـه (احتمالاً مغز استخوانش رو کشیدن چون این بابا همـینجوریش هم مثل چوب‌خشک مـی‌مونـه و چربی‌ای به منظور آب نداره.). "آدرین برودی" بـه خاطر این فیلم زار و زندگیش (ماشین و آپارتمانش) رو ول مـیکنـه چون درمورد یـهودیـان ِ لهستانی (از جمله پدر خودش) کـه زمان جنگ دهنشون آسفالت شده بوده احساس مسئولیت مـیکرده.<br /><br />تنـها بازیگر امریکایی هستش کـه جایزۀ "سزار" (مشابه فرانسوی ِ نخود شده از روی جایزۀ "اسکار") رو برنده شده.<br /><br />"آدرین برودی" از نظر مـهارت‌های بازیگری با "رابرت دنیرو" و "آل پاچینو" مقایسه مـیشـه.<br /><br />موقع فیلم برداری فیلم "تابستان ِ سام" بینی ِ "آدرین برودی" مـیشکنـه ولی جراحی‌ش نمـیکنـه. بینی ِ "آدرین برودی" اون رو از بقیۀ بازیگرها متمایز مـیکنـه.<br /><br />برای بازی درون فیلم "نان و گل‌های رز" قرارداد رو بدون خوندن فیلمنامـه امضاء کرد چون بـه گفتۀ خودش بـه کارگردانی ِ "کِن لوچ" ایمان داره. قبل از شروع فیلم برداری هم به منظور اینکه بتونـه زندگی ِ یـه عضو اتحادیـه رو خوب درک کنـه بـه صورت مخفیـانـه و به عنوان یـه عضو درون جلسات و اجتماعات اتحادیـه شرکت مـیکنـه و وقتی بعضی‌ها اون رو مـیشناسن متقاعدشون مـیکنـه کـه هویتش رو لو ندن (انصافاً "آدرین برودی" وقتی نقشی رو قبول مـیکنـه تمام توانش رو مـیذاره که تا اون نقش رو بـه بهترین شکل اجرا کنـه و به قول قدیمـی‌ها حلال کار مـیکنـه. ایشاالله پولی کـه مـیگیره گوشت بشـه بـه تنش هرچند کـه برای ایفای نقش‌های بعدی‌ش دوباره حتما این گوشت‌ها رو آب ه.).<br /><br />"آدرین برودی" بازیگر پرکاری نیست و تو انتخاب فیلمنامـه دقت زیـادی داره ولی چون به منظور نقشش زحمت زیـادی مـیکشـه بد بهش پول نمـیدن. بـه عنوان مثال درون سال 2004 بابت بازی تو فیلم "دهکده" مبلغ 2.750.000 دلار دستمزد گرفته (برای یـه بازیگر 31 ساله دستمزد خوبی بـه نظر مـیرسه).<br /><br /><br /><span style="font-size:130%;"><span style="font-weight: bold;">گفته‌های شخصی آدرین برودی</span></span><br /><br />[با اشاره بـه نقشش درون فیلم "پیـانیست"]<br />این فیلم باعث شد من درک بهتری از کمبود، تنـهایی و شدت مصیبتی کـه بسیـاری از مردم تو این دنیـا تجربه پیدا کنم. این خیلی ارزشمند هستش کـه تو این سن بـه همچین فهمـی برسی.<br /><br />من کودکی بدجنس و دیوانـه بودم، من تخیلات وحشتناکی داشتم. سعی کردم هرچیزی رو کـه تجربه کردم بـه نمایش بذارم. من همـیشـه یـه بازیگر درون خودم داشتم.<br /><br />من فکر مـیکنم به منظور اینکه یـه انسان کامل باشی مجبوری کـه خوبی‌ها و بدی‌ها و همچنین لحظات فوق‌العاده و دردناک رو تجربه کنی. نیـاز داری با افرادی کـه هیچ مـهربانی‌ای درون وجودشون نیست،انی کـه هیچ راه چاره‌ای ندارن (مثل بی‌خانمان‌ها) وانی کـه از نظر روانی بیمار هستن ملاقات کنی و باید یـاد بگیری کـه با همۀ اون‌ها همدل باشی.<br /><br />[زمان بازی درون فیلم "کینگ کونگ"]<br />من جلوی یـه پردۀ سبز بـه این‌طرف و اون‌طرف مـیدوم درحالی کـه جیغ مـیکشم: "مـیمون کجاست؟ مـیمون کجاست؟"<br /><br />پدرم بهم مـی‌گفت: "15 سال طول مـیکشـه که تا یـه شبه موفق بشی". به منظور من این مدت 17 سال و نیم طول کشید.<br /><br />[درمورد همکاری با "رومن پولانسکی" درون فیلم "پیـانیست"]<br />ما درحال فیلم برداری یـه صحنـه بودیم و اون (رومن پولانسکی) بـه من گفت: آدرین، لازمـه کـه از ساختمون بالا بری. مـیخوام کـه بری روی سقف. ازت مـیخوام کـه از پنجره بیـای بیرون و آویزون بشی که تا اون‌ها ازت فیلم بگیرن. مـیخوام کـه سُر بخوری و از ناودون آویزون بشی بعدش هم پرت مـیشی پائین.<br />من بهش گفتم: قبلاًی سعی کرده این کار رو انجام بده؟<br />اون گفت: بازیگرهای هالیوودی! زود باش، خودم نشونت مـیدم، خودم نشونت مـیدم.<br />بعدش بـه سمت ساختمون دوید و در سن 68 سالگی از پنجره اومد بیرون و ازش آویزون شد، رفت روی سقف و از ناودون آویزون شد، پرید روی زمـین و لباس‌هاش رو تمـیز کرد و گفت: خوب، یـه نفر انجامش داد. حالا نوبت توئه.<br /><br />[درمورد "رومن پولانسکی"]<br />اون هیچ‌وقت من رو راحت نمـیذاشت. با من مـهربون نبود. اون هرگز درمورد کار بی‌اعتنا نیست. من بزرگ شدم. من قوی‌تر و پرطاقت‌تر از "رومن" هستم.<br /><br />[درمورد بردن جایزۀ "اسکار" بهترین بازیگر]<br />خیلی دلچسب بود. بردن جایزۀ "اسکار" درون جوانی. این موضوع بـه آیندۀ حرفه‌ای من کمک مـیکنـه اما من سعی دارم که تا در همون مسیری کـه قبلاً بودم باقی بمونم.<br /><br />[درمورد بسته شدن درون ژاکت تیمارستان و قرار گرفتن تو کشوی سردخونـه تو فیلم "ژاکت"]<br />اینکه خودت رو درون فضایی محدود مثل این پیدا کنی هم از نظر احساسی و هم از نظر فیزیکی وضعیت بحرانی‌ای هستش. من فکر مـیکردم جالب باشـه اما خیلی دردناک بود.<br /><br />من آدمـی نیستم کـه عمداً متفاوت رفتار کنم فقط بـه این دلیل کـه متفاوت باشم. اما چیزهای مشخصی وجود دارن کـه باید آزادی خودت رو فدای اون‌ها ی.<br /><br />من هرگز نقشی رو بـه خاطر پول قبول نمـیکنم. احساس مـیکنم کـه کار اشتباهی هستش. این یـه تصمـیم حرفه‌ای نیست، کاملاً اشتباه هستش.<br /><br />[درمورد نقشش تو فیلم "کینگ کونگ"]<br />همـیشـه مـیخواستم تو فیلمـی مثل "کینگ کونگ" بازی کنم. این یـه نقش فوق‌العاده هستش کـه هر بازیگری بـه خاطرش مـیمـیره. من سال‌ها دنبال همچین شخصیتی (شخصیت "پیتر جکسون" تو فیلم "کینگ کونگ") بودم ولی پیدا این نوع شخصیت‌ها سخت هستش.<br /><br />اون‌ها من رو با "آل پاچینو" مقایسه مـیکنن. من بـه خاطر این قیـاس ممنونم اما واقعاً ترجیح مـیدم "اولین آدرین برودی" باشم که تا یـه "آل پاچینوی جدید".<br /><br />همـه‌چیز سخت‌تر از اونی هستش کـه تصور مـیکنین، موفقیت هم همـینطور هستش. ممکنـه فکر کنین مشـهور بودن خیلی جذاب هستش اما اگه تمام مدت زیرنظر بقیـه باشین چی کار مـیکنین؟<br /><br />فکر نمـیکنم قبل از اینکه یـه "اسکار" بگیرم (فکر نکنم نیـازی باشـه کـه توضیح بدم اینجا هنوز "اسکار" نگرفته بوده)ی من رو بـه عنوان یـه قهرمان بشناسه. مطمئن نیستم کـه مردم بـه خاطر نقش "پیتر جکسون" (نقش "آدرین برودی" درون فیلم "کینگ کونگ") درمورد من چنین نظری داشته باشن.<br /><br />من عاشق این هستم کـه پول زیـادی از بازیگری بـه دست بیـارم، من عاشق این هستم کـه تو یـه آپارتمان سطح پائین زندگی نکنم، من عاشق این هستم کـه چیزهای قشنگ داشته باشم و ماشین‌های جدید بخرم ولی برام زجرآور هستش کـه یـه نقش ِ بد رو بازی کنم. احساس مـیکنی کـه داری بـه همـه دروغ مـیگی. ارزشش رو نداره.<br /><br />من با پول کمـی بزرگ شدم و والدینم حتی با کمتر از اون بزرگ شدن. این مسئله باعث شد کـه من توی مسیر (یحتمل منظورش مسیر پیشرفت هستش) باقی بمونم.<br /><br />شما بـه عنوان یـه بازیگر شـهرت کمـی بـه دست مـیارین و ناگهان مردم نظر شما رو درمورد سیـاست‌های جهانی و اینکه چرا ما درون "عراق" هستیم مـیپرسن. چرا نظر من از بقیـه معتبرتر هستش؟ نظر من نباید فقط بـه این دلیل کـه الان مشـهور هستم بیشتر بـه حساب بیـاد.<br /><br />[وقتی بهش لقب "آل پاچینوی جوان" رو دادن]<br />من "آدرین برودی ِ جوان" هستم، ممنون.<br /><br />چیزی کـه من رو تو کارم هدایت مـیکنـه اینـه کـه هرچه بیشتر نامتعارف (آزاد از قیود و رسوم و قراردادها) باشم. کارهایی رو انجام بدم کـه فکر مـیکنم خاص هستن. شما مـیتونین بـه راحتی مشـهور بشین و به تباهی کشیده بشین. من فقط مـیخوام کار کنم و با کارهام خودم رو غافلگیر کنم.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-75643514842535851262009-01-28T00:17:00.005+03:302009-04-28T22:35:02.529+04:30

مـیشل گاندری گرافی

<div style="text-align: justify;"><div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a style="font-family: arial;" onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SX9zVH5GR-I/AAAAAAAAANE/EQ1OPm47s50/s1600-h/Michel+Gondry.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 214px; height: 320px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SX9zVH5GR-I/AAAAAAAAANE/EQ1OPm47s50/s320/Michel+Gondry.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-family: arial; font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0327273/">Michel Gondry - 1963</a></span><br /></div><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;">مـیشل گاندری (کارگردان)<br />متولد 8 / مـی / 1963 (18 / اردیبهشت / 1342) - فرانسه<br /><br />در اُنفـُوان کودکی مـیخواسته نقاش یـا مخترع بشـه.<br /><br />توی مدرسۀ هنر "پاریس" با یـه عده بیکارتر از خودش یـه گروه موسیقی پاپ – راک راه مـیندازن و اسمش رو هم مـیذارن گروه "اوی اوی". این گروه موسیقی کل یوم 2 که تا آلبوم بیرون مـیده و بعد خودشون بـه اشتباهشون پی مـیبرن و جمعش مـیکنن. "مـیشل گاندری" توی این گروه طبل مـیزده.<br /><br />"مـیشل گاندری" کلی آگهی بازرگانی ساخته کـه بعضی‌هاشون به منظور شرکت‌های معروفی مثل: گپ، هواپیمایی فرانسه، نایک، کوکاکولا، آدیداس و لیوایس بودن. ضمناً یـه آگهی بازرگانی به منظور شرکت "لیوایس" ساخته کـه رکورد دریـافت بیشترین جایزه به منظور یـه آگهی بازرگانی رو بـه دست آورده.<br /><br />کلاً یـه بار "اسکار" گرفته کـه اون یـه بار هم بـه خاطر کارگردانی نبوده بلکه جایزۀ بهترین فیلمنامـه رو به منظور فیلم نامۀ شاهکاری بـه نام "تابش ابدی ذهن پاک" اون هم بـه همراه "چارلی کافمن" و "پیر بیسموس" گرفته.<br /><br />راجع بـه "مـیشل گاندری" گفته مـیشـه کـه چون فعالیت زیـادی درون زمـینۀ آگهی‌های بازرگانی داشته (در ساخت آگهی بـه دلیل هزینـه‌های سنگین تبلیغات زمان خیلی مـهم هستش) توی فیلم هاش از زمان بهترین استفاده رو مـیکنـه. بـه عنوان مثال تقریباً تک‌تک صحنـه‌ها و دیـالوگ‌های فیلم "تابش ابدی ذهن پاک" مفهوم داره (مـیگی نـه؟ برو فیلم رو ببین بعدش حتماً مـیگی آره.).<br /><br />تکنیک فیلم برداری همزمان با چند دوربین درون اطراف یـه نفر (همون تکنیکی کـه توی فیلم "ماتریکس" ازش استفاده شد) ابداع "مـیشل گاندری" هستش کـه برای اولین بار توی یـه آگهی بازرگانی از این تکنیک استفاده کرد.<br /><br />پدربزرگ "مـیشل گاندری" اولین ترکیب کنندۀ صدا رو اختراع کرده، پدرش هم قدیما گیتار برقی مـی‌فروخته و مادرش پیـانیست بوده.<br /><br />این رو نگم رسالتم رو بـه درستی انجام ندادم. "مـیشل گاندری" یـه داداش بـه اسم "اولیور" و یـه پسر بـه اسم "پُل" داره.<br /><br />سال 2005 و 2006 رو بـه عنوان هنرمند مقیم درون دانشگاه "ام.آی.تی" تِلِپ بوده.<br /><br />اون بازی "مکعب ِ روبیک" توی فیلم "به دنبال خوشبختی" کـه یـادتون هست؟ "مـیشل گاندری" ازانی هستش کـه "مکعبِ روبیک" رو با پاهاش مرتب مـیکنـه.<br /><br /><br /><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >گفته‌های شخصی مـیشل گاندری</span><br /><br />بعضی وقت‌ها بهتر هستش پول کمتر (منظورش بودجۀ ساخت فیلم هستش) و آزادی عمل بیشتر داشته باشین.<br /><br />"بازگشت بـه آینده" یکی از فیلم های محبوب من هستش. اگه پول فراوون بهم بدن این فیلم رو 1 دقیقه‌ای مـیسازم.<br /><br />وقتی افراد خلاقی اطرافتون هستن شما هم مـیخواین کـه خلاق باشین.<br /><br />هر ایدۀ بزرگی روی لبۀ حماقت قرار داره.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-86519130549328250952009-04-28T22:27:00.002+04:302009-04-28T22:31:22.100+04:30

بن کینگزلی گرافی

<div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a style="font-family: arial;" onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SfdD-tnJAOI/AAAAAAAAAO0/mvdkHQZFj08/s1600-h/Ben+Kingsley.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 229px; height: 320px;" src="http://1.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SfdD-tnJAOI/AAAAAAAAAO0/mvdkHQZFj08/s320/Ben+Kingsley.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-family: arial; font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0001426/">Ben Kingsley - 1943</a></span><br /></div><div dir="rtl" style="font-family: arial; text-align: justify;"><span style="font-size:100%;"><br />کریشنا بانجی با اسم هنری بن کینگزلی (بازیگر)<br />متولد 31 / دسامبر / 1943 (9 / دی / 1322) - انگلستان<br /><br />"بن کینگزلی" پسر یـه پزشک عمومـی هستش و یـا بـه عبارت دیگر پدر "بن کینگزلی" یـه پزشک عمومـی هستش (به چند حالت دیگه هم مـیتونستم بگم کـه در این مقال نگنجید).<br /><br />اسم اصلی "بن کینگزلی" درحقیقت "کریشنا بانجی" هستش. "کریشنا بانجی" اسم هنری "بن کینگزلی" رو از اسم مستعار پدربزرگش یعنی "کلوو کینگ" گرفته. پدربزرگ "بن کینگزلی" یـا "کریشنا بانجی" توی "تانزانیـا" تاجر ادویـه بوده (حالا اگه گفتی بالاخره اسم "بن کینگزلی" چیـه؟ آفرین! "کریشنا بانجی" هستش.).<br /><br />وضعیت اصل و نسب این بابا از اسمش (که آخرشم نفهمـیدیم کدومـه!؟! شاید بهتره صداش کنیم "بن کریشنا کینگزلی بانجی" تای دلخور نشـه.) هم پیچیده‌تره. من حرفی نمـی خودتون قضاوت کنین.<br />"بن کینگزلی" نیمـه هندی / نیمـه انگلیسی هستش. حالا بگو چطور؟<br />پدرش "رحیم چولا هارجی بانجی" یـه پزشک هندی‌الاصل هستش کـه توی "کنیـا" متولد شده درحالی کـه مادرش "آنا لینا مری بانجی" یـه مدل لباس با اصلیت یـهودی - اروپایی هستش کـه توی "انگلستان" متولد شده.<br />ضمناً خانوادۀ پدری "بن کینگزلی" اهل ایـالت "گجرات" کشور "هندوستان" هستن. یعنی همون ایـالتی کـه "ماهاتما گاندی" هم اهل اونجا بود.<br /><br />سال 1966 "بن کینگزلی" با یـه گروه موسیقی به منظور ساخت آلبومـی بـه نام "یـه روز عجیب" همکاری کرد. "بن کینگزلی" جدای از نوشتن آهنگ و زدن گیتار یـه جاهایی دوستان رو هم بـه فیض رسوند (فکر بد نکنین! منظورم اینـه کـه آواز خوند.). همـه بهش پیشنـهاد مـیکنن کـه کار موسیقی رو ادامـه بده وگرنـه بقیۀ عمرش رو حسرت مـیخوره. ولی "بن کینگزلی" کـه جوون بوده و خام و کله‌اش بوی "مک دونالدز" مـیداده بـه حرفشون گوش نمـیده و تصمـیم مـیگیره حرفۀ بازیگری رو ادامـه بده.<br /><br />"بن کینگزلی" سال 2001 با دست توانای ملکه "الیزابت دوم" بـه درجۀ رفیع شوالیـه نائل شده. درحقیقت ایشون رو حتما "سر بن کینگزلی" (یـا بهتره بگم "سر بن کریشنا کینگزلی بانجی") صدا کنیم.<br /><br />"بن کینگزلی" درون طول عمر پربرکتش 4 بار ازدواج کرده کـه آخریش سال 2007 بوده (فکر کنم یـه چیزی زیر سر "بن کینگزلی" مونده باشـه کـه تا این سن هنوز زیر سرش بلند مونده).<br /><br />"بن کینگزلی" درون سال‌های 2005 و 2006 نامزد دریـافت جایزۀ بدترین بازیگر نقش مکمل به منظور بازی درون فیلم های "پرندگان طوفان" (2005) و "صدای طوفان" (2006) شد (علت ناکامـی‌های "بن کینگزلی" کشف شد. طوفان.) کـه با وجود تلاش بسیـار موفق بـه دریـافت این جایزه نشد. اما "بن کینگزلی" ناامـید نشد و بر تلاش خود افزود که تا بالاخره درون سال 2007 بـه این افتخار دست پیدا کرد (اینجاست کـه به حرف دوستان و آشنایـان "بن کینگزلی" مـیرسیم کـه حق داشتن بهش اخطار کنن ممکنـه بقیۀ عمرش رو با حسرت بگذرونـه).<br /><br />"بن کینگزلی" سال 1998 رئیس هیئت داوران جشنوارۀ بین‌المللی فیلم "برلین" بود.<br /><br />برای نقش "افریم" توی فیلم "مونیخ" انتخاب شده بود کـه به دلیل تداخل برنامـه‌هاش این نقش رو رد مـیکنـه (مطمئناً الان بـه خاطر رد این نقش هم داره حسرت مـیخوره. خیلی بازیگر درجۀ یکی هستش، کلاس هم مـیذاره.).<br /><br />سال 2006 ایفای نقشش توی فیلم "حیوان سکـ...ـی" (2000) درون نقش "دُن لوگان" از طرف مجلۀ "پرمـیر" رتبۀ 97 لیست برترین اجراهای تاریخ سینما رو بدست آورد (چه عجب! بالاخره داداشمون یـه حرکتی کرد.).<br /><br />3 که تا از فیلم های "بن کینگزلی" توی لیست 100 فیلم تأثیرگذار تاریخ سینما از دید مؤسسۀ فیلم امریکا قرار دارن (نـه بابا! کم کم داره راه مـیوفته.).<br />فیلم "جستجو به منظور بابی فیشر" (1993) درون رتبۀ 96<br />فیلم "گاندی" (1982) درون رتبۀ 29<br />فیلم "فهرست شیندلر" (1993) درون رتبۀ 3<br /><br />"بن کینگزلی" یکی از 8 بازیگر آسیـایی‌الاصلی هستش کـه نامزد دریـافت جایزۀ "اسکار" شده و بعد از "مـیوشی یومـیکی" دومـین بازیگر آسیـایی‌الاصلی هستش کـه این جایزه رو.<br /><br />"بن کینگزلی" سال 2008 از دانشگاه "هال" دکترای افتخاری ادبیـات دریـافت کرد.<br /><br /><br /><span style="font-size:130%;"><span style="font-weight: bold;">گفته‌های شخصی بن کینگزلی</span></span><br /><br />با یـه روش ایده‌آل و در یـه دنیـای ایده‌آل من و کارگردان یک نفر هستیم. همونطور کـه شما بـه درستی گفتین درون یک دنیـای ایده‌آل مرز بین آسمان و دریـا مشخص نیست. موقع کار با "اسپیلبرگ" توی فیلم "فهرست شیندلر" من احساس مـیکردم کـه من و اون یـه روح هستیم درون 2 بدن (بیچاره! آدمـی کـه حرف بزرگترش رو گوش نده و بقیۀ عمرش رو حسرت بخوره اینجوری مـیشـه دیگه! چیزی نیست خوب مـیشی.).<br /><br />[وقتی به منظور بازی توی فیلم "گاندی" (1982) برندۀ جایزۀ "اسکار" شد]<br />اگه مـیدونستم کـه برنده مـیشم مثل پیشخدمت‌ها لباس نمـی‌پوشیدم.<br /><br />به عنوان یـه بازیگر شما استقلالی ندارین مگر اینکه به منظور گرسنگی کشیدن آمادگی داشته باشین.<br /><br />خوشبختانـه هرچی توی این تجارت جلو مـیرم انتخاب‌های درست‌تری انجام مـیدم (آره جون خودت! تو کـه راست مـیگی!؟!). مـیتونم از فیلمنامـه یـا اولین جلسۀ فیلم متوجه بشم کـه یـه فیلم خوبه یـا بد (خدا رحم کرده کـه به این قابلیت دست پیدا کردی).<br /><br />همۀ نویسندگان بزرگ شخصیت‌های داستان‌شون رو بر پایۀ رفتار یـه انسان حقیقی مـیسازن (نگو کـه مـیخوای فیلمنامـه هم بنویسی!؟!).<br /><br />نقش اصلی فیلمـی بـه کارگردانی "دیکی (ریچارد) اتنبرو" بودن (منظورش فیلم "گاندی" هستش) بـه انسان قدرت مـیده. فقط مجبوری بـه شدت مراقب باشی کـه چطور از این قدرت استفاده مـیکنی.<br /><br />خیلی دوست دارم فیلم کمدی بازی کنم.<br /><br />[درمورد هولوکاست]<br />مثل یـه هیولای بزرگ و درشت هیکل هستش کـه وسط تاریخ ما نشسته و از جاش تکون نمـیخوره (انصافاً این جمله‌اش آخرت ایـهام هستش. یـه خورده فکر کنین.).<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com5tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-73539923797472500852009-04-14T22:12:00.004+04:302009-04-17T08:52:12.878+04:30

لیـام نیسون گرافی

<div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a style="font-family: arial;" onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SeTMOBjJvcI/AAAAAAAAAOk/1itoT0Ta-10/s1600-h/Liam+Neeson.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 232px; height: 320px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SeTMOBjJvcI/AAAAAAAAAOk/1itoT0Ta-10/s320/Liam+Neeson.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-family: arial; font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0000553/">Liam Neeson - 1952</a></span><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br />ویلیـام جان نیسون (بازیگر)<br />متولد 7 / ژوئن / 1952 (17 / خرداد / 1331) - ایرلند شمالی<br /><br />"لیـام نیسون" بـه عنوان رانندۀ جرثقیل به منظور مؤسسۀ "گینس" کار کرده. همچنین رانندۀ کامـیون، دستیـارمعمار، معلم (فیزیک و علوم کامپیوتر) و بوکسورآماتور هم بوده.<br /><br />"لیـام نیسون" درون حقیقت کشف "جان بورمن" بود کـه اون رو به منظور فیلم "اِکسکالیبور" (1981) انتخاب کرد.<br /><br />"لیـام نیسون" توی فیلم های اخیرش معمولاً نقش یـه مرشد، مربی یـا پدر رو به منظور یـه جوون بازی کرده و همون اوایل فیلم مـیمـیره که تا اون جوون بتونـه تعلیم‌هایی کـه از "لیـام نیسون" (منظورم شخصیت "لیـام نیسون" توی فیلم هستش) گرفته رو خودش بـه اجرا بذاره.<br />مثل فیلم های "بتمن آغاز مـیکند"، "قلمرو بهشت" و "گروه‌های نیویورکی".<br /><br />"لیـام نیسون" چندین بار نقش‌هایی رو بازی کرده کـه مربوط بـه افراد حقیقی مـیشن.<br />مثل "راب روی"، "اسکار شیندلر"، "مایکل کالینز" و "آلفرد کینزی".<br /><br />"لیـام نیسون" سال 2000 با موتور هارلی دیویدسونش مـیزنـه بـه یـه گوزن بیچاره. گوزن هم به منظور اینکه کم نیـاره محکم و استوار سر جاش مـیمونـه و باعث پرت شدن "لیـام نیسون" از روی موتور مـیشـه. درون اثر این تصادف لگن سمت راست "لیـام نیسون" قارچ (همون قاچ یـا ترک هستش منتهی بـه زبون محلی) مـیخوره و لگن سمت چپش هم لب‌پر مـیشـه (احتیـاطاً عرض مـیکنم کـه اگه با حیواناتی مثل سگ و گرگ و ... هم تصادف کنین همـین بلا بـه سرتون نازل مـیشـه (من تجربه‌اش رو دارم با این تفاوت کـه سوار ماشین بودم و به جای لگنم ماشین قارچ خورد). بعد سعی کنین اگه مـیخواین تصادف کنین با سوسک و مورچه و نـهایتاً جوجه ماشینی (درمورد جوجۀ رسمـی قولی نمـیدم) این کار رو ین.).<br />"لیـام نیسون" بـه خاطر لطمات جبران دیرپذیری کـه از این تصادف مـیبینـه نمـیتونـه توی قسمت دوم فیلم "جنگ ستارگان" بازی کنـه و فقط درون نقش یـه صدای خالی بـه ایفای نقش مـیپردازه.<br /><br />همسرش "ناتاشا ریچاردسون" هستش کـه توی چند که تا فیلم با هم هم‌بازی بودن. اسم بچه‌هاشون "مایکل ریچارد آنتونیو نیسون" (این رو توی خونـه یـا مدرسه چی صدا مـیکنن؟!؟!؟) و "دانیل جک نیسون" هستش.<br /><br />"لیـام نیسون" عاشق ماهی‌گیری (مخصوصاً با ط‌های مصنوعی) هستش.<br /><br />همونطور کـه گفتم توی نوجوونی بوکسور بوده. بینی‌ش هم توی بو(در سن 15 سالگی) شکسته.<br /><br />سال 1998 یـه سری از روزنامـه‌ها ادعا کـه "لیـام نیسون" توی زندگی زناشویی‌ش مشکل داره. آقای "لیـام نیسون" هم بـه جرم افترا ازشون شکایت کرد و حالشون رو گرفت.<br /><br />ظاهراً "لیـام نیسون" مادرزادی زیرسرش بلند و شلوارش چند که تا هستش چون هر خانمـی رو کـه دیده لااقل یـه بار قراری چیزی باهاش گذاشته.<br />از آن جمله‌اند بازیگرهایی مثل "هلن مـیرن"، "جولیـا رابرتز"، "بروک شیلدز" و "باربارا استریسند" و همـینطور "سیناد اُکانر" کـه یـه خواننده هستش (همسر رؤیـایی بـه این مـیگن ها! فقط یـه اسب سفید کم داره. خانم‌ها نظری ندارن؟).<br /><br />توی فیلم "چشم طلایی" به منظور نقش "جیمز باند" درنظر گرفته شده بود کـه دیگه قسمت نشد دیگه.<br /><br />برای نقش "ون هلسینگ" توی فیلم "دراکولا" درنظر گرفته شده بود (خودش هم خیلی دوست داشته کـه توی این فیلم بازی کنـه) ولی نقش بـه خدای نقش‌های دراکولا، گودزیلا، آدم جانی و روانی و ... یعنی "آنتونی هاپکینز" داده شد.<br /><br />اُمرن اگه باور کنین! "لیـام نیسون" با این قد و قامتش بـه خاطر کم بودن قد به منظور بازی توی فیلم "عروس شاهزاده" انتخاب نشد. "راب رینر" (کارگردان فیلم) گفته اون فقط (!!!) 6 فوت و 4 اینچ (حدود 194 سانتی متر) قد داره.<br /><br />"لیـام نیسون" عضو انجمن مشاورین مدرسۀ نمایش انگلیس هستش. جایی کـه افرادی مثل "سـِر آنتونی هاپکینز"، "برایـان کاکس"، "ریچارد هریس"، "پیتر اُتول" و "جرمـی آیرونز" هم عضو اون هستن.<br /><br />"لیـام نیسون" دهۀ 90 کلـّی از کارهای "شکسپیر" رو توی تأتر ملی سلطنتی لندن اجرا کرده.<br /><br />به خاطر بازی توی فیلم "درخشش درون مـیان" درون نقش یـه افسر عالی رتبۀ نازی توجه "استیون اسپیلبرگ" رو جلب کرد و بالاخره نقش "اسکار شیندلر" توی فیلم "فهرست شیندلر" بـه اون داده شد.<br /><br />"لیـام نیسون" اولین انتخاب "الیور استون" به منظور نقش "شاه فیلیپ" توی فیلم "آلکساندر" بود.<br /><br />"لیـام نیسون" توی یـه مصاحبه با شبکۀ بی.بی.سی گفته کـه "یـان پیزلی" (کشیش یـه کلیسای پروتستان توی ایرلند شمالی) بیشترین تأثیر رو روی تصمـیمش به منظور بازیگر شدن داشته. "لیـام نیسون" عادت داشته کـه یواشکی بـه کلیسا بره و آقای "پیزلی" رو درحال موعظه تماشا کنـه.<br />"لیـام نیسون" مـیگه: " اون یـه ایفای نقش (!!!) ماهرانـه و تکان دهنده بود."<br /><br /><br /><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >گفته‌های شخصی لیـام نیسون<br /></span><br />من هرگز خودم رو خوش‌قیـافه ندونستم (چه مناعت طبعی! بابا شکسته نفس! از جنس مردم! خاکی! تو کـه با این حرکت انقلابیت ما رو جر وا جر کردی). آره من خیلی جذابم (بی‌جنبه! مـیذاشتی حرف از دهن من بیرون بیـاد بعد خودت رو مـیگرفتی) اما خوش‌قیـافه نـه.<br /><br />نـه، من دچار چندگانگی شخصیت نمـیشم چون یـاد گرفتم آخر روز شخصیتم رو بـه مـیخ آویزون کنم و صبح موقع بیرون رفتن دوباره بردارمش.<br /><br />راحت و بی‌قید؟ همسرم این رو گفته؟ فکر مـیکنم اینطوری باشم. خیلی طول مـیکشـه که تا من از کوره درون برم.<br /><br />[درمورد بیکاری بازیگرها]<br />حقیقت اینـه کـه من عاشق ناامنی شغلی این حرفه هستم. من رو مجبور مـیکنـه کـه روی پاهای خودم بایستم. بـه نظرم بازیگر بدون ترس و اضطراب، بی‌مزه و قابل پیش‌بینی مـیشـه.<br /><br />قبل از فیلم "فهرست شیندلر" من باور نداشتم کـه فیلم ها مـیتونن باعث تحولات اجتماعی بشن اما با دیدن اون چیزی کـه بعد از فیلم "فهرست شیندلر" اتفاق افتاد بـه قدرت تصویر پی بردم.<br /><br />بعضی روزها بیدار مـیشم و با خودم مـیگم: "آهان، امروز خوش‌قیـافه بـه نظر مـیام (فهمـیدم کـه اصلاً جنبۀ تعریف رو نداری)". بعضی روزها هم فکر مـیکنم: "من توی سینما چیکار مـیکنم؟ مـیخوام برگردم بـه ایرلند و جرثقیل برونم."<br /><br />من توی "ایرلند شمالی" بزرگ شدم. با رنج و زحمت زندگی کردم. خشونت و نتایج اون رو دیدم. این همـیشـه من رو مـیترسونـه و دچار اضطراب مـیکنـه. من آدم‌هایی رو مـیشناسم کـه با خشونت و بیرحمـی آشنا هستن. بعضی‌هاشون بـه همـین دلیل دیگه روی این سیـاره نیستن.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-70033104350613795172008-10-19T12:47:00.022+03:302009-04-14T22:22:51.195+04:30

من آمده ام... وای وای

<div style="text-align: center;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SeTNN6PZGqI/AAAAAAAAAOs/vWXzSFA_nfU/s1600-h/reingold_tristar.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 242px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SeTNN6PZGqI/AAAAAAAAAOs/vWXzSFA_nfU/s320/reingold_tristar.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" ><a style="font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.follywoodjoker.blogspot.com/">Follywoodjoker - 2008</a></span><br /></div><div style="text-align: justify;"><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >آب زنید راه را هین کـه نگار مـیرسد</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >مژده دهید باغ را بوی بهار مـیرسد</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >راه دهید یـار را، آن مـه ده چهار را</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >کز رخ نوربخش او نور نثار مـیرسد</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >چاک شده‌ست آسمان، غلغله‌ایست درون جهان</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >عنبرومشک مـیدهد، سَنجَغ یـار مـیرسد (سَنجَغ: پرچم)</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >رونق باغ مـیرسد، چشم وچراغ مـیرسد</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >غم بـه کناره مـیرود، مـه بـه کنار مـیرسد</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >تیر روانـه مـیرود، سوی نشانـه مـیرود</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >ما چه نشسته‌ایم پس؟ شـه ز شکار مـیرسد</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >باغ سلام مـیکند، سرو قیـام مـیکند</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >سبزه پیـاده مـیرود، غنچه سوار مـیرسد</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >خلوتیـان آسمان که تا چه مـی‌خورند!</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >روح خراب و مست شد، عقل خمار مـیرسد</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >چون برسی بـه کوی ما، خامُشی‌ست خوی ما</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >زان کـه ز گفت وگوی ما، گرد وغبار مـیرسد</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >از غزلیـات "شمس"</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >خواهش مـیکنم... خواهش مـیکنم... بلند نشین... بفرمائین... بفرمائین تو رو خدا... خجالتم ندین... بابا این کارا چیـه؟ آب و جارو لازم نبود.....</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >سلام. من اومدم. خیلی حاشیـه نمـیرم!؟!؟! (در خطوط بعد دلیل این علامت‌ها رو مـی‌فهمـین) چند وقت بود مـیخواستم یـه وبلاگ سینمایی راه بندازم. اول بـه فکر تحلیل فیلم افتادم ولی دیدم خیلی‌ها این کار رو حتی از منم بهتر!!!!! انجام دادن. بعد تصمـیم گرفتم حاشیـه برم!؟!؟! (حالا افتاد؟ نـه؟! ایشاالله مـیوفته) بـه این فکر افتادم کـه نکات جالب رو درمورد فیلم های سینمایی محبوب دنیـا تو وبلاگم بذارم و در رأس اونـها هم سوتی هایی کـه در حین تولید فیلم ها داده شده (دیگه اگه نیوفتاده باشـه معلومـه کـه دوزاریت مونده زیر قطار). البته درمورد مسائل دیگه مثل تحلیل فیلم هم اگه چیز جالبی دستم برسه اینجا مـیذارم. زیـاد نگران نباشین.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >سعی کنین حتماً یـه بار فیلم رو ببینین بعد مطلب مربوط بـه اون رو بخونین. بـه 2 دلیل، اول اینکه اگه با داستان و شخصیت‌هاش آشنا نباشین ممکنـه بعضی از مطالب براتون گنگ باشـه. دوم اینکه بعضی از مطالب ممکنـه داستان فیلم رو لو بدن و از لذت دیدن فیلم کم کنن.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >اگه فیلم دم دستتون باشـه بهتره چون مـیتونین صحنـه‌ها رو تو فیلم پیدا کنین و ببینین. این وسط ممکنـه شما هم یـه سوتی ای رو ببینین کـه بقیـه ندیدن. اگه چیزی پیدا کردین من رو هم خبر کنین.</span><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >ذکر مطالب این وبلاگ با یـا بدون ذکر منبع بلامانع هست (ببینم جنبه‌اش رو دارین یـا نـه).</span><br /><br /><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >تموم گشت.</span></div><p dir="rtl" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed; text-align: justify;font-family:arial;"><span dir="ltr" style="font-size:100%;"><o:p></o:p></span></p>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-76496789659864854872009-03-31T00:50:00.005+04:302009-04-03T02:17:32.601+04:30

جنیفر کانلّی گرافی

<div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a style="font-family: arial;" onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SdEr5deWklI/AAAAAAAAAOU/tIMbAd3HAZE/s1600-h/Jennifer+Connelly.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 229px; height: 320px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SdEr5deWklI/AAAAAAAAAOU/tIMbAd3HAZE/s320/Jennifer+Connelly.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-family: arial; font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0000124/">Jennifer Connelly - 1970</a><br /></span></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br />جنیفر لین کانلّی (بازیگر)<br />متولد 12 / دسامبر / 1970 (21 / آذر / 1349) - امریکا<br /><br />پدر "جنیفر کانلّی" توی صنعت پوشاک هستش.<br /><br />پدرش اصلیت ایرلندی - نروژی و مادرش اصلیت روسی – لهستانی دارن (حالا اگه گفتی خودش کجایی مـیشـه؟).<br /><br />این رو هم بگم کـه "جنیفر کانلّی" تک فرزند (همون یکی یـه دونـه! خُل و دیوونـه!) هستش.<br /><br />"جنیفر کانلّی" اینا یـه دوست خانوادگی داشتن کـه مدیر اجرایی تبلیغات بوده و وقتی "جنیفر کانلّی" 10 سالش بوده بـه پدر و مادرش پیشنـهاد مـیده اون رو بـه یـه تست بازیگری به منظور مدل شدن ببرن. کم کم "جنیفر کانلّی" جای خودش رو توی تبلیغات روزنامـه‌ها و مجلات باز مـیکنـه و خیلی زود مـیره توی تبلیغات تلویزیونی.<br />یـه کارگردان "جنیفر کانلّی" رو مـیبینـه و به "سرجیو لئونـه" کـه دنبال یـه جوون به منظور فیلم جدیدش بوده معرفی مـیکنـه. حالا بگو به منظور چه فیلمـی؟ (بگو دیگه. بابا کلاس نذار بگو دیگه. جون من بگو. آهان.) به منظور فیلم "روزی روزگاری درون امریکا".<br />و این مـیشـه اولین حضور "جنیفر کانلّی" توی یـه فیلم سینمایی.<br /><br />وقتی با "بیل کمپبل"، هم‌بازیش توی فیلم "پرتاب‌کنندۀ موشک"، نامزد مـیکنن هیچ برنامـه‌ای به منظور ازدواج نداشتن فقط گفتن حالا کـه همـه دور هم هستیم یـه نامزدی هم یم. این جمع یـه 5 سالی دور هم موندن.<br /><br />"جنیفر کانلّی" از فعالیت‌های فیزیکی مثل شنا، ژیمناستیک و موتورسواری لذت مـیبره.<br /><br />این خانوم کلاً بیرون رویش زیـاده (منظورم اسـ...ـال و دستشویی و این چیزا نبود بابا). "جنیفر کانلّی" بیرون چادرزدن، گردش و پیـاده‌روی رو دوست داره.<br />ضمناً بـه فیزیک کوانتوم، فلسفه، ریـاضیـات، نرم‌افزار و طراحی هم علاقه‌مند هستش (کلاً آدم علاقه‌مندی هستش).<br /><br />"جنیفر کانلّی" خانوم متین و موقری هستش و اصلاً اهل جینگولک و جلف‌بازی نیست (این رو گفتم کـه یـه وقت نری با موتور سی.جی 125 جلوش تک‌چرخ و یـه پا رو زین و پا فرشته و از این جور حرکات انجام بدی چون فایده‌ای نداره. مخصوصاً حالا کـه شوهر هم داره.).<br /><br />اسب‌ها رو دوست مـیداره (اینش بـه خودم رفته).<br /><br />بعضی وقت‌ها یـه گردنبند مـیندازه گردنش (توجه کنین کـه گردنبند رو مـیندازه گردنش نـه مثل بعضی‌ها کـه گردنبند رو مـیندازن دور کمر یـا مچ پاشون و یـا از گوششون النگو آویزون مـیکنن) کـه یـه عکوچیک از "دالای لاما" روی اون هستش.<br /><br />رنگ‌های مورد علاقه‌اش (جهتب آمادگی به منظور روز خواستگاری) اینا هستن:<br />آبی لاجوردی، سبز جنگلی و سبز- خاکستری خیلی کم‌رنگ (یـه چیز تو مایـه‌های رنگ دریـا).<br /><br />"جنیفر کانلّی" معمولاً نقش آدم‌های باهوش و متفکر رو بازی مـیکنـه.<br /><br />زبون ایتالیـایی و فرانسه رو مثل بیلبیل چه‌چه مـیزنـه.<br /><br />جدای از اینکه سال 2002 "جنیفر کانلّی" از طرف مجلۀ "مردم" جزو لیست 50 نفرۀ زیباترین مردم دنیـا انتخاب شده تقریباً هرجا خواستن یـه لیستی از سکـ...ـی‌ترین افراد تهیـه کنن ایشون هم توی لیست بودن.<br /><br />"جنیفر کانلّی" توی دنیـای مجازی اسم "اِکسِـر - Ecksor" رو به منظور خودش انتخاب کرده. خودش گفته به منظور احترام بـه پسر‌اش "جری" کـه یـه کارشناس امنیت رایـانـه هستش این اسم رو انتخاب کرده (اگه توضیح بیشتر مـیخواین هر وقت دیدینش از خودش بپرسین).<br /><br />"جنیفر کانلّی" هم گیـاه‌خوار هستش (بابا گوشت مگه آدم نیست!؟!).<br /><br />"جنیفر کانلّی" سال 1984 به منظور نقش اصلی فیلم "آتش افروز" (1984) تست داده. حالا اینکه "جنیفر کانلّی" سال 1984 توی این تست انتخاب شده یـا نـه زیـاد مـهم نیست و هیچ ربطی هم بـه اینکه سال 1984 بوده نداره. مسألۀ مـهم اینـه کـه فیلم "آتش افروز" (1984) همون سالی ساخته شده (1984) کـه من بـه دنیـا اومدم (1984 (این 1984 آخری رو به منظور تأکید بیشتر و اینکه تعداد 1984ها بـه عدد 7 کـه مقدس هستش برسه گفتم)).<br /><br />توی فیلم "ذهن زیبا" و "جادۀ تردید" درون نقش همسر بازیگرهایی ایفای نقش کرده کـه این 2 نفر توی فیلم "گلادیـاتور" نقش قهرمان و فرد شرور فیلم رو بازی (اسم اون 2 نفر رو نمـیگم که تا حالتون گرفته بشـه. اصلاً بـه من چه؟ من فقط وظیفه داشتم این نکتۀ مـهم رو ذکر کنم که تا رسالتم رو تمام و کمال بـه انجام رسونده باشم.).<br /><br /><br /><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >گفته‌های شخصی جنیفر کانلّی</span><br /><br />توانایی اینکه بتونی خودت رو نشون بدی شگفت‌انگیزترین احساس توی دنیـاست.<br /><br />هر فیلم قسمتی از زندگی من هستش کـه در اون خیلی چیزها راجع بـه خودم یـاد مـیگیرم.<br /><br />من دوست دارم نقشی کـه بازی مـیکنم تمام توان من رو مصرف کنـه. این باعث رشد من مـیشـه.<br /><br />[درمورد اولین فیلم هایی کـه بازی کرده]<br />شما نمـیخواین کـه از دست جربیـاتتون خلاص بشین چون اون‌ها چه خوب و چه بد تجربیـات شما هستن و شما بهشون نیـاز دارین اما خیلی خوب بود اگه اون‌ها توی قفسۀ فروشگاه‌ها نبودن.<br /><br />[درمورد شخصیتش توی فیلم "ذهن زیبا"]<br />در حقیقت "آلیشیـا" شخصی هستش کـه سعی داره "جان نش" رو بیـاره روی زمـین و برگردونـه بـه خونـه و به اون چیزی کـه قبلاً بوده. درون فیلم "ذهن زیبا" صحنـه‌های دردناک، ترسناک و غمگینی وجود داشت. من مجبور نبودم اون خفتی کـه توی فیلم "نماز وحشت به منظور یک رؤیـا" تحمل کردم رو توی این فیلم تحمل کنم اما صحنـه‌های احساسی زیـادی توی فیلم "ذهن زیبا" وجود داشت. یک فاجعه درون خانواده‌ای رخ مـیده و هر کدوم از اعضای اون خانواده به منظور اینکه بتونـه درون کنار بقیـه بـه زندگی‌ش ادامـه بده خساراتی رو متحمل مـیشـه (اِ وا! م اینا! من کـه اشکم سرازیر شد.).<br /><br />[درمورد پسرش "کای دوگان"]<br />ما با هم صحنـه‌های خیلی کوتاه رو تمرین مـیکنیم. "کای" اون‌ها رو با صدای بلند به منظور من مـیخونـه و بعضی وقت‌ها مـیگه: "نـه ، اون رو درست نگفتی" (واقعاً چه تأثیر بـه سزایی داره!).<br /><br />[درمورد پسرش (کدوم یکیشون؟ نمـیدونم.)]<br />پسرم من رو تغییر داد. اون کمکم کرد که تا خودم رو درک کنم و جایگاهم رو توی این جهان پیدا کنم.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com8tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-84531457354983450922008-11-18T08:11:00.006+03:302009-03-31T01:42:54.768+04:30

معجزه یـا شانس! مسأله کدام است؟

<div style="text-align: center;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SSJJcaYCqvI/AAAAAAAAAF0/_9N8g3oDSvk/s1600-h/Schindler%27s+List+-+4.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 310px; height: 320px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SSJJcaYCqvI/AAAAAAAAAF0/_9N8g3oDSvk/s320/Schindler%27s+List+-+4.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a style="font-weight: bold;" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/title/tt0108052/">Schindler's List - 1993</a></span><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br />یـه نگاه دیگه بـه فیلم سینمایی "فهرست شیندلر" بندازین.<br />اواسط فیلم فرماندۀ نازی اردوگاه کار اجباری به منظور بازدید بـه کارگاه فلزکاری اردوگاه مـیاد. از حرکت هماهنگ کارگرها کـه به نشانۀ احترام (البته بهتر هستش کـه بگیم بـه نشانۀ پاپیون ) بـه افسر نازی کلاه‌هاشون رو برمـیدارن کـه بگذریم مـیرسیم بـه کارگر یـهودی‌ای کـه به سادگی توسط افسر نازی مچش گرفته مـیشـه. از جزئیـات رد مـیشیم که تا برسیم بـه اعدام این کارگر.<br />افسر نازی کـه بابت کشتن افراد مجبور بـه پاسخگویی بهی نیست (اصولاً سرباز صفرهای نازی هم پاسخگو نبودن چه برسه بـه این بابا کـه یـه کیـا و بیـا و برویی به منظور خودش داشته)، بدون محاکمـه (خودتون کـه مستحضرین درون زمان جنگ وضعیت "محاکمـه و قانونم آرزوست" حکم فرما هستش چون اونچه کـه "یـافت مـی‌نشود" همـین قانون هستش) تصمـیم بـه اعدام این کارگر فلک‌زده مـیگیره کـه در دوران جنگ جهانی دوم عادی بوده. بالاخره جنگ هستش دیگه. حالا کو که تا این اوضاع خرتوخر تموم بشـه و یکی بیـاد بگه "آخه چرا؟".<br />اما اتفاق جالب توی حیـاط کارگاه و موقع اعدام این کارگر یـهودی اتفاق مـیوفته. افسر نازی یـه هفت‌تیر "والتر 38 مـیلی‌متری اتوماتیک" (این نوع اسلحه بـه قابل اعتماد بودن مشـهور بوده) رو درون مـیاره و مسلح مـیکنـه، بعدش ماشـه رو مـیکشـه اما هرچی صبر مـیکنـه فشنگ بیرون نمـیاد کـه نمـیاد. خشاب رو چک مـیکنـه ببینـهی اون تو هست یـا نـه. وقتی مطمئن مـیشـه کـه خشاب پر هستش دوباره جاش مـیزنـه و چند بار دیگه امتحان مـیکنـه. اما نـه خیر! خبری از شلیک نیست کـه نیست. وقتی افرادش هم نمـیتونن کاری ن صبرش لبریز مـیشـه و دست مـیکنـه تو جیب دیگه‌اش و یـه "کلت اتوماتیک" درمـیاره و کلیۀ مراحل فوق رو مجدداً تکرار مـیکنـه اما باز هم فایده‌ای نداره کـه نداره. دریغ از یـه "ساچمـه" یـا حداقل یـه قطره آب کـه بشـه بـه اینـها "تفنگ آب‌پاش" گفت.<br />خودتون رو بذارین جای کارگر بدبخت کـه هی سرش صدای مسلح اسلحه مـیاد و با خودش مـیگه دیگه مُردیم! ولی خبری نمـیشـه کـه نمـیشـه. بعد دوباره صدای اسلحه... دیگه مُردیم... ولی بازم خبری نیست کـه نیست. "ملک‌الموت" رو بگو کـه کلی بالا سر این بابا معطل شده آخر هم چیزی دستش رو نمـیگیره کـه نمـیگیره و دست از پا درازتر بـه عرش برمـیگرده.<br />البته نـه فقط درون جنگ، بلکه مواقع دیگه هم درصورت نیـاز از این نوع حوادث مـیتونـه اتفاق بیوفته. اما ببینیم این اتفاق خاص چه مفهومـی مـیتونـه داشته باشـه.<br />در دوران جنگ جهانی دوم کارگران یـهودی کـه در اردوگاه‌های کار اجباری بودن همـیشـه از اینکه زمان مرگشون مشخص نبود و هر لحظه ممکن بود با دنیـا وداع کنن دچار ترس مـیشدن. نازی‌ها هم از این ترس به منظور شکنجه اون‌ها استفاده مـی که تا مجبورشون کنن دفعۀ بعد بیشتر کار کنن. اما درون این مورد با توجه بـه خشم و عصبانیت افسر نازی از عمل ن اسلحه‌اش واضح هستش کـه منظور شکنجه نبوده و قصد اعدام کارگر رو داشته.<br />از طرفی درون طول جنگ جهانی دوم بسیـاری از کارخانجات، سلاح‌های ارزون قیمتی تولید مـی کـه معمولاً دچار اشکال مـیشد و یـا فاقد قطعات کلیدی بودن. بعضی از صاحبان کارخانجات اسلحه‌سازی هم مثل "اسکار شیندلر" عمداً محصولاتی تولید مـی کـه کارآیی نداشت که تا به این وسیله از کشته شدن عده‌ای جلوگیری کنن.<br />همچنین ازکارافتادن اسلحه‌های افسر نازی مـیتونـه سمبلی از کمک‌های خداوند (همون "امدادهای غیبی" خودمون) باشـه چرا کـه آخر فیلم (زمانی کـه "اسکار" داره خبر پایـان جنگ رو بـه کارگرها مـیده) مـیبینیم این کارگر لولاساز درون حقیقت یـه "خاخام" (عالم یـهودی) هستش.<br />احتمال اینکه "اسپیلبرگ" از این قسمت فیلم همچین منظوری داشته بیشتر هستش. بـه هرحال وقتی مسیحی‌ها (یـا بـه قولی مسیحی-یـهودی (اِوانجلیست)ها) انقدر درمورد یـهودی‌ها مظلوم‌نمایی مـیکنن از یـه کارگردان یـهودی نباید بیشتر انتظار داشت. "اسپیلبرگ" تو صحنـه‌های قبلی فیلم هم این کار رو کرده بود. همونجایی کـه یـه بچۀ معصوم و بی‌گناه رو مـیذاره وسط خشونت و بی‌رحمـی و با رنگ قرمز اون رو از بقیـه متمایز مـیکنـه. بعد بـه بیننده این امـید رو مـیده کـه این سمبل بی‌گناهی مـیتونـه نجات پیدا کنـه و چند دقیقه بعد با یـه جنازۀ قرمزپوش امـید بیننده رو ناامـید مـیکنـه و بغض‌اش رو مـیترکونـه. اینجوریـه دیگه. کاریش نمـیشـه کرد.<br />یـه احتمال دیگه هم وجود داره و اون هم اینکه "اسپیلبرگ" این اتفاق رو بـه عنوان طعنـه بکار. آخر فیلم مـیبینیم کـه روس‌ها مـیخوان افسر نازی رو اعدام کنن اما سرباز روس نمـیتونـه چهارپایـه رو از زیر پای اون بکشـه و مجبور مـیشن دو نفری این کار رو ن. حالا اینکه "اسپیلبرگ" تو این صحنـه‌ها داره بـه چی یـا کی طعنـه مـیزنـه برین از خودش بپرسین.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-80497465808661298142009-03-03T01:09:00.007+03:302009-03-31T01:39:49.173+04:30

ران هاوارد گرافی

<div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a style="font-family: arial;" onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SaxTgWwIvUI/AAAAAAAAAOE/Ln-GcwOoa4M/s1600-h/Ronald+William+Howard.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 212px; height: 320px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SaxTgWwIvUI/AAAAAAAAAOE/Ln-GcwOoa4M/s320/Ronald+William+Howard.jpg" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" border="0" /></a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/name/nm0000165/"><span style="font-weight: bold;font-family:arial;" >Ron Howard - 1954</span></a></span><br /></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><br />رونالد ویلیـام هاوارد (کارگردان)<br />متولد 1 / مارس / 1954 (10 / اسفند / 1332) - امریکا<br /><br />درمورد "ران هاوارد" معروف هستش که...<br />توی فیلم هاش مکرراً از پدر و برادرش درون نقش‌های مکمل استفاده مـیکنـه.<br />مکرراً از موزیک‌های "جیمز هورنر" و ترانـه‌های "رندی نیومن" درون فیلم هاش استفاده مـیکنـه.<br />از "تام هنکس"، "گری سینیز"، "راسل کروو" و "مایکل کیتون" زیـاد توی فیلم هاش استفاده مـیکنـه.<br /><br />پدر و مادر "ران هاوارد" هم بازیگر هستن. البته پدرش کارگردانی هم کرده.<br /><br />اسم بچه‌هاش رو از روی اسم محل‌هایی کـه همسرش اون‌ها رو اونجا باردار شده انتخاب کرده (البته اسم وسطشون رو). "دالاس" کـه توی "تگزاس" هستش، "کارلایل" کـه اسم هتلی توی "نیویورک" هستش و "رید کراس" کـه اسم یـه جاده هستش (بیکاری اینجور عواقب رو هم داره دیگه!).<br /><br />"ران هاوارد" توی فیلم "دیوار نوشته‌های امریکایی" با "کاتلین کوئینلان" هم بازی بود،ی کـه بعداً توی فیلم "آپولو 13" ساختۀ خود "ران هاوارد" هم بازی کرد.<br />ظاهراً فیلم "آپولو 13" یـه فیلم خونوادگی بوده چون "ران هاوارد" علاوه بر اینکه خودش توی فیلم یـه نقش کوچولو داشته پدر و مادر و ش رو هم توی این فیلم بازی داده.<br /><br />"ران هاوارد" معمولاً همـیشـه توی لیست سالیـانۀ 100 شخصیت برتر مجلۀ "پرمـیر" قرار مـیگیره.<br /><br />"ران هاوارد" سال 2003 نشان ملی هنر امریکا رو دریـافت کرد.<br /><br />7 نفر از بازیگرهایی کـه توی فیلم های "ران هاوارد" بازی نامزد دریـافت "اسکار" شدن (دُن اِمِش، دایـان ویست، اِد هریس، کاتلین کوئینلان، راسل کروو، جنیفر کانلّی و پل جایـاماتی). از بین این 7 نفر "دُن اِمِش" و "جنیفر کانلّی" بـه خاطر بازی توی فیلم های "ران هاوارد" برندۀ جایزۀ "اسکار" شدن.<br /><br />"ران هاوارد" طرفدار بازی کریکت هستش طوری کـه سال 2005 بـه خاطر بازی بین "انگلستان" و "استرالیـا" فیلم برداری فیلم "رمز داوینچی" رو ول کرد و رفت توی رختکن تیم "استرالیـا" بین بازیکن‌های این تیم.<br /><br />"ران هاوارد" کارگردانی هستش کـه همـه نوع فیلم (کمدی، درام، تخیلی و ...) مـیسازه.<br /><br />2 که تا از فیلم هاش از طرف مؤسسۀ فیلم امریکا توی لیست 100 فیلم تأثیرگذار تاریخ سینمای امریکا قرار گرفته. فیلم "ذهن زیبا" درون رتبۀ 93 و فیلم "آپولو 13" درون رتبۀ 12.<br /><br />"ران هاوارد" نژاد هلندی - اسکاتلندی - انگلیسی - ایرلندی - آلمانی - چروکی (یـه جایی جنوب امریکا) داره (اجداد "ران هاوارد" هم دست کمـی از بند تومّون نداشتن ها!).<br /><br />"ران هاوارد" 16 فوریۀ 2007 پدربزرگ شده.<br /><br />درآمد سال 2006 "ران هاوارد" 35 مـیلیون دلار تخمـین زده شد.<br />"ران هاوارد" سال 2001 فقط بـه خاطر فیلم "ذهن زیبا" 10 مـیلیون دلار دستمزد دریـافت کرد.<br /><br /><br /><span style="font-weight: bold;font-size:130%;" >گفته‌های شخصی ران هاوارد</span><br /><br />رؤیـای همـیشگی من این بود کـه کارگردان بشم. بـه عنوان یـه بازیگر جوون شما تحت تسلط همـه هستین ولی من دلم مـیخواست توی این تجارت رهبر باشم.<br /><br />اگه قرار باشـه بین یـه نقش فوق‌العاده به منظور بازی و یـه فیلم خوب به منظور کارگردانی یکی رو انتخاب کنم من کارگردانی رو انتخاب مـیکنم.<br /><br />من همـیشـه بـه دورۀ رکود امریکا بـه عنوان یـه قسمت خیلی مـهم و دراماتیک از تاریخ امریکا علاقه‌مند هستم.<br /><br />یـه چیز ذاتی درمورد امریکایی‌ها وجود داره. اون‌ها شکست رو قبول نمـیکنن. فضانوردان فیلم "آپولو 13" تسلیم نخواهند شد، "جان نش" درون فیلم "ذهن زیبا" تسلیم نخواهد شد و "جیم برادیک" هرگز تسلیم فقر نخواهد شد.<br /><br />تموم گشت.<br /></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com13tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-17180710586593504082008-10-19T13:08:00.018+03:302009-03-31T01:39:20.149+04:30

سوتی های فیلم ذهن زیبا

<div style="text-align: center;font-family:arial;"><span style="font-size:100%;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SPuqKufAhDI/AAAAAAAAAAc/WtYW18joD7E/s1600-h/A+Beautiful+Mind.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; cursor: pointer; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SPuqKufAhDI/AAAAAAAAAAc/WtYW18joD7E/s320/A+Beautiful+Mind.jpg" border="0" /></a></span><span style="font-weight: bold;font-size:100%;" ><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/title/tt0268978/">A Beautiful Mind - 2001</a></span><span style="font-size:100%;"><br /></span></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;font-family:webdings;"><span style="font-size:100%;"><br /></span></div><div style="text-align: justify;font-family:arial;"><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >0:24:54</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >محل فرودی کـه توی محوطۀ بیرونی پنتاگون مـی‌بینین درون سال 1953 (تاریخی کـه فیلم نمایش مـیده) وجود نداشته.</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >نکته: اساساً ساخت این محل فرود کار غلط و فاجعه‌آمـیزی بود چون سال‌ها بعد (11 سپتامبر 2000) یـه ابلهی اینجا رو با باند فرود هواپیما اشتباه گرفت و یـه بوئینگ رو درون این محل فرود آورد.</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >تذکر: البته الان دیگه نوادگان "خواجه حافظ شیراز" کـه تازه بـه دنیـا مـیان هم مـیدونن کـه حداقل این مورد حمله بـه پنتاگون بـه صورت تابلویی ساختگی بود و اصلاً هواپیمایی درون کار نبوده.</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >نکتۀ تکمـیلی: از این نوع سوتی ها درون چند جای فیلم اتفاق افتاده. مثلاً خوانندۀ اون آهنگی کـه "جان" توی اتاقش توی "پرینستون" گوش مـیده 2 سال بعد از اون تاریخ تازه متولد شده. ولی بقیـه موارد رو دیگه بی‌خیـال شدم. شما هم بـه بزرگواریـه خودتون من و دست‌اندرکاران ساخت فیلم رو ببخشید.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >0:31:02</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >تو کلاس درس "جان نش " (همون جایی کـه "آلیشیـا" لات‌بازی درون مـیاره) فرمول روی تخته‌سیـاه بین صحنـه‌ها تغییر مـیکنـه. اون "اف" بیچاره (اولین "اف" درون فرمول) کـه آخر نفهمـید "اف" کوچیکه یـا "اف" آخر تنـها. اون توان 3 (دومـین توان درون فرمول) هم مثل بند تومّون که تا ولش مـیکنی درون مـیره.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >1:21:38</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >اگه خوب دقت کنین تو این صحنـه هیچ سوتی ای داده نشده. فقط مـی خواستم بگم بچۀ "جان نش" خیلی بانمکه. نـه؟!؟</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >1:24:49</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >پستونک روی مـیز رو کـه مـی‌بینین؟ موازی با پنجره قرار گرفته. تو صحنۀ بعدی (1:24:53) پستونک مـیچرخه و دسته‌اش رو بـه دوربین مـیشـه. اما این پایـان ماجرا نیست. ظاهراً یـه نفر این وسط هوس روزنامـه خوندن کرده چون روزنامۀ نزدیک پنجره هم چرخیده. ضمناً این نوع پستونک کـه برای اصلاح دندون استفاده مـیشـه که تا سال 1960 درون امریکا وجود نداشته.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >1:28:56</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >وقتی "آلیشیـا" داره تو حموم (خاک تو سرت! چرا مثل بی‌جنبه‌ها که تا اسم حموم و دستشویی مـیاد چشمات برق مـیزنـه؟) آب مـی‌خوره تقریباً لیوان خالی مـیشـه اما تو صحنۀ بعد "آلیشیـا" اندازۀ یـه پارچ آب مـیپاشـه بـه آینـه.</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >نکته: سعی کنین تصویر رو دقیقاً درون لحظۀ 1:29:03 نگه دارین. هرکی ندونـه فکر مـیکنـه "آلیشیـا" داره عمل قبیح "گلاب بـه دیوار" رو انجام مـیده.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >1:30:02</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"آلیشیـا" داروهای "جان" رو براش مـیاره. جایی کـه لیوان رو مـیذاره (گوشۀ بالا و راست عروزنامـه) یـادتون باشـه. تو صحنۀ بعدی لیوان درون یک حرکت انقلابی بـه گوشۀ بالا و چپ عمـیره. لیوان رو بی‌خیـال اون 2 که تا قرص روی روزنامـه و نزدیک بـه هم رو نگاه کنین. حالا بـه صحنۀ بعد مـیریم. و اینک آخرالزمان. لیوان دوباره راه افتاده و این دفعه بـه مرکز و پائین عاومده. از اون مـهم‌تر اُمرن اگه اون 2 که تا قرص رو پیدا کنین. ظاهراً اونـها هم با دیدن لیوان بـه هیجان اومده و اقدام بـه حرکت زدن .</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >1:30:20</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >هرکسی کو دورماند از اصل خویش</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >بازجوید روزگار وصل خویش</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >از قدیم گفتن یـه بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک، دفعۀ سوم برمـی‌جستی ملخک. همونطور کـه مـی‌بینین لیوان و قرص‌ها بعد از فعالیت بسیـار خسته وکوفته برگشتن (و یـا برجستن) بـه اصل خویش. منتها لیوان کـه پاک یـادش رفته اول کجا بوده (گوشۀ بالا و راست)، اون 2 که تا قرص هم ظاهراً درون این مدت مـیونشون شکرآب شده چون پشتشون رو بـه هم و از هم فاصله گرفتن.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >1:47:02</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >"جان نش" توی دفتر "مارتین هانسن" داره مخ "مارتین" رو مـیکوبه که تا به "جان" اجازه بده برگرده بـه دانشگاه و دوباره شیشـه‌های دانشگاه رو خط‌خطی کنـه. روی دیوار 3 که تا قاب هست. اگه خوب دقت کنین وسط فیلم "بوم من" (فارسی رو پاس مـی‌داریم: پایۀ مـیکروفون (شرمنده اینجای فارسی رو نمـیشـه پاس بداریم چون بـه جای "مـیکروفون" کلمـه‌ای پیشنـهاد نشده)) داره موهاشو تو قاب سمت راستی شونـه مـیزنـه. بـه هرحال درمحیط دانشگاه قرار گرفته کـه جدای از بحث آموزشی بستر مناسبی به منظور انتخاب همسر آینده هم هست. ممکنـه چشمشی رو گرفته باشـه.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >2:03:03</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >اون قاشق رو تو دست نمایندۀ "بنیـاد نوبل" مـی‌بینین؟ تو صحنـه‌های بعد این قاشقه ییـهو مـیوفته رو مـیز بعد دوباره مـیپره تو دست این آقاهه. حالا یـا این قاشقه با کش بـه آستینش وصله یـا دستش خاصیت قاشق‌ربایی داره یـا کف‌زنـه کـه یـه همچین سرعت عملی داره و یـا ...</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >ضمناً حواستون بـه اون قاشقی کـه وسط مـیز کنار ظرف شکر و بقیۀ چیزهاست باشـه چون داره از روی مـیز جیم مـیشـه. درون ادامـه (2:04:29) مـی‌بینین کـه یواشکی مـیره روی اون دستمالی کـه جلوی آقای نماینده هست و در حین مراسم با شکوه "خودکار تقدیم کنون" از مـیز مـیپره پائین. این قاشق احتمالاً جدیدترین تکنولوژی جاسوسی هست که سازمان "سیـا" به منظور استراق‌سمع شـهروندان امریکایی ازش استفاده مـیکنـه.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >2:3:43</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >به حالت کیفی کـه "جان" بغل کرده دقت کنین. درون صحنۀ بعد حالت کیف تغییر مـیکنـه و دستۀ پشتی کیف بیرون مـیاد. نظریـه‌ای کـه در اینجا مطرح مـیشـه اینـه کـه "جان" چون مدتیـه شدیداً درگیر تحقیق و مطالعه هستش نتونسته حموم بره، درون این صحنـه ناحیۀ تحتانیش خارش ورداشته و اومده خودشو بخارونـه کـه دستۀ کیف زده بیرون. اما همونطور کـه در صحنۀ بعد مـی‌بینین دستۀ کیف برگشته سر جاش و انصافاً "جان" هر جوری و هر جاییش رو کـه بخارونـه این قضیـه غیرممکنـه.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >2:4:18</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >مـی‌رسیم سروقت مراسم معنوی "خودکار ریزون". درون حین مراسم وقتی 3 که تا خودکار روی مـیز هست بـه زاویۀ اون‌ها دقت کنین. زمانی کـه نفر چهارم داره خودکار رو روی مـیز مـیذاره خودکارها حدود 90 درجه چرخیدن. این اتفاق فرضیۀ جاذبه داشتن بدن آقای نماینده رو قوت مـی‌بخشـه.</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >نکته: اساساً یـه همچین جینگولک‌بازی‌ای درون "پرینستون" نداریم. اما بـه خاطر اینکه سازندگان فیلم خودشون گفتن کـه تمام فیلم واقعی نیست از گناهشون مـی‌گذریم. شما هم حلالشون کنین.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >2:5:18</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >پروفسور "جان نش " درون طی یک حرکت ددمنشانـه با استفاده از دستمالی کـه "آلیشیـا" با خوردن خون‌دل و دودچراغ براش قلاب‌دوزی کرده بینی مبارک رو تمـیز مـیکنـه و مجدداً اون رو توی جیبش مـیذاره. عمق فاجعه زمانی مشخص مـیشـه کـه بدونید این کار رو ظرف 4 ثانیـه انجام داده (سرعتش از "حیف‌نون" هم بیشتره) منتها یـادش رفته کـه دستمال رو دقیقاً مثل قبل بذاره تو جیبش کهی نفهمـه.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >2:07:06</span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >اینجاست کـه تماشاگر ترک برداشته و پاره‌پاره مـیشـه چون تازه مـیفهمـه کـه پروفسور "جان نش " جایزۀ "نوبل - Nobel" نگرفته بلکه جایزۀ "نبله - Noble" گرفته کـه خیلی بالاتر و ارزشمندتر از قبلی هستش. بـه نشان "بنیـاد نوبل" جلوی مـیز سخنرانی دقت کنین.</span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" >تموم گشت.</span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-25829449653622476442008-10-19T13:15:00.023+03:302009-03-31T01:39:08.346+04:30

دانستنی های فیلم ذهن زیبا

<div style="text-align: center;"><span style=";font-family:arial;font-size:100%;" ><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SPumtE1VHsI/AAAAAAAAAAU/t17bgQuMUcw/s1600-h/A+Beautiful+Mind+-+2.jpg"><span style=""><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; cursor: pointer; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://3.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SPumtE1VHsI/AAAAAAAAAAU/t17bgQuMUcw/s320/A+Beautiful+Mind+-+2.jpg" border="0" /></span></a></span><span style="font-weight: bold;font-family:arial;font-size:100%;" ><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/title/tt0268978/"><span style="">A Beautiful Mind - 2001</span></a></span><br /></div><br /><div style="text-align: justify;font-family:arial;"><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">قرار بوده "تام کروز" نقش "جان نش" رو بازی کنـه. احتمالاً درون اون صورت آخر فیلم درون یـه صحنۀ بـه یـاد موندنی درحالی کـه یـه سری کفتر درون پس‌زمـینـه دارن مـیپرن (اشاره بـه فیلم عملیـات غیرممکن) "تام کروز" نقابش رو برمـی‌داره و تماشاگر درون عین ناباوری مـی‌فهمـه کـه رفته تو پاچه‌اش و این بابا "بروس ویلیس" بوده.</span></span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">برای فیلم برداری صحنۀ اهداء جایزۀ "نوبل" (به جز صحنۀ داخل لابی) کـه کمتر از 3 دقیقه طول کشید حدود 8 ساعت زمان صرف چیدن دکور، گریم بازیگرها و ... شده است.</span></span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">زمانی کـه اولین بار "جان" آقای "پارچر" رو مـی‌بینـه اون رو با عنوان "برادربزرگ – Big Brother" نام مـیبره. این عنوان برمـی‌گرده بـه یـه شاهکار ادبی بـه نام "1984" نوشتۀ نابغه‌ای بـه نام "جورج ارول". شمارۀ اتاق "جان" هم 101 هست کـه ارجاع دیگه‌ایست بـه همـین کتاب (اتاقی کـه توی اون حتما بین عشق و ترس یکی رو انتخاب کنی و سالم بیرون اومدن ازش کار حضرت بلقیس هستش). "جان" درون سال 1948 درون مؤسسۀ "ویلر" پذیرفته مـیشـه کـه سال نوشته شدن کتاب "1984" هستش، هرچند کتاب سال بعد چاپ شد.</span></span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">یکی از دوستان مطلب جالبی درمورد کتاب "1984" و نویسندۀ اون "جورج ارول" درون وبلاگش نوشته کـه توصیـه مـیکنم علاوه بر خوندن خود کتاب این مطلب رو هم یـه نگاهی بندازین.</span></span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">اینم لینکش: <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://transl8or.blogspot.com/2007/06/1984.html">1984</a></span></span><span style="font-size:100%;"><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">راستی حالا کـه تا اونجا مـیرین این مطلب رو هم راجع بـه انواع داستان بخونین:</span></span><span style="font-size:100%;"><br /></span><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://transl8or.blogspot.com/2007/09/blog-post_25.html"><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">تفاوت داستان‌های گریز و داستان‌های معناگرا</span></span></a><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">وقتی مأموران بیمارستان "جان" رو بیرون از سالن مـیگیرن پرستار سمت راستی پسر واقعی "جان نش" هستش.</span></span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">زمانی کـه "راسل کرو" "جان نش" واقعی رو ملاقات مـیکنـه 15 دقیقه طول مـیکشـه که تا "جان" تصمـیم بگیره کـه چای بخوره یـا قهوه. از این اتفاق درون فیلم هم استفاده شده (دیگه روت رو زیـاد نکن یـه چیزی رو هم خودت بگرد پیدا کن).</span></span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">قرار بوده "سلما هایک" نقش "آلیشیـا" رو بـه جای "جنیفر کانلّی" بازی کنـه چون "آلیشیـا" اصلیت السالوادوری داره.</span></span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">با وجود اینکه داستان از زندگی "جان نش" الهام گرفته شده ولی یـه سری واقعیت‌ها عمداً از قلم افتاده. از جمله اینکه "جان" چندین بار ازدواج کرده. تازه قبل از این، چندین حرکت بی‌ناموسی هم زده (با جنس موافق و مخالف) و در 20 سالگی یـه دانـه بچۀ بی‌ناموسی‌زاده هم قالب زده. سازندگان فیلم مـی‌خواستن اینـها رو هم تو فیلم نشون بدن و عصمت این بدبخت رو بـه باد بدن ولی ترسیدن کـه ملت همجنس‌بازی رو با کاهش تختۀ مخ "جان" ارتباط بدن بـه همـین خاطر بی‌خیـال شدن.</span></span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">"تئوری بازی" کـه "جان نش" بیشترین شـهرتش رو بـه خاطر اونب کرده با همکاری 2 نفر دیگه (یـه دانشمند مجاری کـه پایـه‌گذار این تئوری بوده و یـه دانشمند اتریشی) بـه وجود اومده.</span></span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">"فرضیۀ ریمن" کـه در فیلم بـه آن اشاره شده یک مشکل معروف درون ریـاضیـات هست کـه 150 ساله حل نشده و برای حل آن 1.000.000 دلار جایزه تعیین (چی کار داری کی تعیین کرده؟ هر وقت حلش کردی بیـا من جایزه رو بهت مـیدم!).</span></span><span style="font-size:100%;"><br /><br /></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style="">تموم گشت.</span></span><span dir="rtl" style="font-size:100%;"><span style=""></span></span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-85457036928579869.post-14112019004199681872008-10-20T01:35:00.021+03:302009-03-31T01:37:30.499+04:30

سوتی های فیلم تابش ابدی ذهن پاک

<div style="text-align: justify;"><div style="text-align: center;"><span style="font-size:100%;"><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SPuvxPqyk0I/AAAAAAAAAAs/Au2rGaGrq-M/s1600-h/Eternal+Sunshine+of+the+Spotless+Mind.jpg"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; cursor: pointer; text-align: center;" alt="جاش دانیل به منظور رفیقش مرده مـی خونـه Follywood Joker mimplus.ir" src="http://4.bp.blogspot.com/_-h3zX8oidvs/SPuvxPqyk0I/AAAAAAAAAAs/Au2rGaGrq-M/s320/Eternal+Sunshine+of+the+Spotless+Mind.jpg" border="0" /></a></span><span style="font-weight: bold;font-size:100%;" ><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.imdb.com/title/tt0338013/">Eternal Sunshine of The Spotless Mind - 2004</a></span><br /></div><br /><span style="font-size:100%;">0:04:04</span><br /><span style="font-size:100%;">همون اول فیلم هنوز چشم‌های بیننده گرم نشده دوستان سوتی مـیدن. تو رستوران "جول" داره "کلمنتاین" رو دید مـیزنـه. ولی مثل اینکه "جول" تنـها نیست چون فیلم بردار هم حواسش جای دیگه‌ست و از اونجایی کـه بعید بـه نظر مـیاد درون حال شمردن ماشین‌های پارک شده درون بیرون رستوران باشـه تنـها موردی کـه باقی مـی‌مونـه بی‌ناموسی مورد نظر هستش. اگه بـه جایی کـه آفتاب افتاده دقت کنین مـیتونین سایۀ فیلم بردار رو ببینین.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">0:16:06</span><br /><span style="font-size:100%;">دوستان رعایت کنن و اینجای فیلم رو بـه چشم زن و شوهری نگاه کنن.</span><br /><span style="font-size:100%;">"جول" و "کلمنتاین" بعد از سرسره‌بازی و کلاس ستاره‌شناسی دیشب غیبشون زده و هیچ خبری ازشون نیست. شاید با خودتون بگین کـه به احتمال زیـاد دفتر مخش "محمدرضا نعمت‌زاده" مونده بوده تو کیف "جول" و رفتن خونش رو پیدا کنن ولی نتونستن بـه همـین خاطر الان تو پارک نشستن و دارن مخشای "محمدرضا نعمت‌زاده" رو با هم مـی‌نویسن که تا فردا آقاشون دعواش نکنـه (اشاره دارد بـه یکی از شاهکارهای سینمای ملی). ولی کور خوندین، از اونجایی کـه تو امریکا موجودات تک‌سلولی هم مجهز بـه "جی.پی.اس" هستن خونۀ "محمدرضا نعمت‌زاده" بـه راحتی قابل ردیـابی هستش. بگذریم.</span><br /><span style="font-size:100%;">دیشب کـه معلوم نیست کدوم گوری بودن و چه غلطی مـی ، حالا هم کـه برگشتن "کلمنتاین" گیر داده بـه "جول" کـه چی؟ بیـام خونتون بخوابم. یکی نیست بگه آخه ابله، خنگ، گنگ، قطع نخاع، فلج اطفال و ... الان درون خونۀ خودت هستین خوب برین توخونـه بتمرگین دیگه! از اینجا مـیخواین بکوبین برین خونۀ این بدبخت کـه بخوابین!؟! چرا این ا انقدر آویزونن؟؟؟ آخه چرا؟؟؟ (خانوما خواهشاً کامنت بی‌ادبی نذارین، شوخی بود.)</span><br /><span style="font-size:100%;">به بخش بی‌ناموسی نزدیک مـی‌شوید. کمربندهای خود را بسته و چشم‌های خود را بپوشانید.</span><br /><span style="font-size:100%;">به هرحال خانم تشریف مـیبرن داخل منزل کـه مسواکشون رو بیـارن ولی حواسشون نیست کـه وقتی اونجای مبارک رو بـه دوربین مـی‌کنن بالاتر از اونجاشون یـه چیزی (ظاهراً لوازم ضبط صدا) زیر لباسشون پیداست و همچنان با اونجای رو بـه دوربین بـه راهشون ادامـه مـیدن.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">0:39:44</span><br /><span style="font-size:100%;">همونطور کـه مـی‌بینین (منظورم اینـه کـه تو فیلم مـی‌بینین) "جول" خودش رو لوس مـیکنـه و سس گوجه مـی‌ماله دور گلوش کـه مثلاً بگه کرده. چند ثانیـه بعد هم (0:39:56) کاملاً تابلوئه کـه گلوش رو سسی کرده ولی درون ادامـه مـی‌بینیم کـه داره صورتش رو پاک مـیکنـه!!! پناه برخدا!!!</span><br /><span style="font-size:100%;">نکتۀ بی‌ربط: رو یـه اعلامـیه دیدم طرف اسمش " پناه برخدا " بود. پناه برخدا!!! اون وقت آقای "دنیرو" درعجبه کـه کی اسم بچه‌اش رو مـیذاره "گی فاکر" (اسم داماد "رابرت دنیرو" درون فیلم "ملاقات والدین – Meet The Parents")!؟! پناه برخدا!!!</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">0:41:53</span><br /><span style="font-size:100%;">اون ساعت رو روی دیوار مـی بینین که؟ چند ثانیـه دیگه پاندولش (ببخشید اصلاح مـیکنم: آونگ ایشان. درون ضمن ظاهراً "پاندول" سرهم نیست اما درون اینجا به منظور رعایت مسائل اخلاقی نویسنده دراین کلمـه تغییراتی اعمال نموده‌اند کـه تابلو مـی باشد.) شروع مـیکنـه بـه حرکت. حالا باد حرکت "مری" یـا بوی عطری کـه امشب بـه خودش زده (زور نزن هرچقدر هم دقت کنی این یـه مورد رو نمـی‌تونی حس کنی) و یـا مسائل دیگه چه تأثیری درون این قضیـه داشتن حتما از خود آونگ پرسید.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">0:44:47</span><br /><span style="font-size:100%;">"جول" و "کلمنتاین" تو یـه رستوران چینی دارن غذا مـی‌خورن (راستی غذا رو چطوری از چین که تا امریکا مـیبرن!؟! سرد نمـیشـه!؟!). "کلمنتاین" یـه شیشـه "آب‌شنگولی" رو سر مـیکشـه و با جنبۀ بالایی کـه داره تقریباً شیشـه رو خالی مـیکنـه. اما زیـاد عجله نکنین. ظاهراً خیلی هم با جنبه نیست چون هرچی خورده بود دوباره برمـی‌گردونـه تو شیشـه (0:44:51). بازم زیـاد عجله نکنین چون شیشـه دوباره خالیـه (0:45:22). خدائیش این دیگه پناه برخدا داره، نـه؟</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">0:47:13</span><br /><span style="font-size:100%;">توجه: 68+</span><br /><span style="font-size:100%;">2 که تا انسان خاص (مری و استن) دارن جوشکاری مـیکنن. انسان خاص اول (مری) الکترود جوشکاری رو بـه انسان خاص شمارۀ 2 (استن) مـی‌سپارد. انسان خاص شمارۀ 2 (استن) درحال خال‌جوش زدن هست (0:47:17) کـه ییـهو مـی‌بینین سخت درون اشتباه بودین و آلت (بی‌جنبۀ بی‌فرهنگ!؟!) جوشکاری کماکان درون دست پرتوان انسان خاص اول (مری) هست (0:47:22).</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">1:30:02</span><br /><span style="font-size:100%;">محکم بشینین کـه قراره "کاپرفیلد" بازی دربیـارم. اون آقا سیـاه پوسته رو مـی‌بینین؟ با شمارۀ 3 دیگه نمـی‌بینینش چون مـیخوام غیبش کنم.</span><br /><span style="font-size:100%;">اجی... مجی... لا... ترجی... (الان داره تو خونمون باد مـیاد...) 1... 2... 3... فوت.</span><br /><span style="font-size:100%;">اگه بـه صحنۀ بعد (1:30:04) برین هنر بنده رو ملاحظه خواهید فرمود. حالا مـیخوام دوباره آقاهه رو ظاهر کنم که تا بره بـه کار و زندگیش برسه.</span><br /><span style="font-size:100%;">آماده باشین.</span><br /><span style="font-size:100%;">3... 2... 1... ترجی... لا... مجی... اجی... توف (با تُف فرق داره)</span><br /><span style="font-size:100%;">حالا بـه صحنۀ بعد برین (1:30:06). هنر تو اینـه کـه اگه تونستی آهن رو طلا کنی، طلا رو هم بتونی آهن کنی. مگه نـه؟ بعد چند تا؟</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">1:33:44</span><br /><span style="font-size:100%;">حالا بازم بـه ما بگین جهان سوم، بربر، لومپن، ضایع و ... بابا این امریکایی‌ها کـه از ما ضایع‌ترن. این یـارو رو نگاه کنین مثل بی‌جنبه‌ها که تا دوربین دیده شروع کرده بـه پروانـه زدن.</span><br /><span style="font-size:100%;">البته شاید این بابا و کار اون آقاهه‌ست کـه من غیبش کردم و اومده سروته منو بـه هم منگنـه کنـه. بعد زودتر این مطلب رو جمعش کنم.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">1:35:44</span><br /><span style="font-size:100%;">اون بیچاره‌ای کـه در روز "" فقط ماماش براش کارت تبریک داده بود یـادتونـه؟ الان منتظره کـه بیـاد تو کادر ولی خبر نداره کـه قبلاً اومده تو چون عکسش روی شیشـه افتاده، فقط نمـی‌دونم چرا دولا شده!؟! لابد به منظور اینکه استرس نداشته باشـه بهش نگفتن فیلم برداریـه، گفتن دوی سرعته.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">فقط یـه مورد مونده اونم اینکه اگه فاصلۀ زمانی کـه "استن" درون ماشینش رو مـی‌بنده که تا مـیره و ماشین رو روشن مـیکنـه اندازه بگیرین مـی‌بینین کـه این فاصله درون ابتدای فیلم (لحظۀ 0:00:23 کـه فقط صدا هست و تصویر روی "جول" هستش) 6 ثانیـه و در انتهای فیلم (1:28:32) 20 ثانیـه هستش. ضمناً هماهنگی صدا و تصویر دراین دو صحنۀ ابتدایی و انتهایی فیلم با هم اختلاف دارن.</span><br /><br /><span style="font-size:100%;">تموم گشت.</span></div>

جوکرhttp://www.blogger.com/profile/13278914078790706576noreply@blogger.com1




[Follywood Joker جاش دانیل برای رفیقش مرده می خونه]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 23 Jun 2018 13:42:00 +0000